کتاب کودکی را می زنند (گزیده ای از مقالات بالینی روان کاوی فروید) نوشته زیگموند فروید با ترجمه مهدی حبیبزاده، توسط نشرنی با موضوع روانشناسی, روانشناسی و علوم تربیتی, رواندرمانی, مبنای صورتبندی برخی مفاهیم به چاپ رسیده است.
نوشتههای بالینی فروید که در اینجا گزیدهای از آنها گرد آمده، تاملاتی هستند که به شکلی از رابطهی سوژه با خود، مجال بیان میدهند. در این بیانشدن، آنالیز در مقام رابطه و کردار، مبنای صورتبندی برخی مفاهیم قرار گرفته که اهمیت انتقادیشان بعدها به واسطهی «بازگشت به فروید» برجستهتر میشود. این نوشتهها از نسبتی میان درمان بالینی و تامل در نفس حکایت دارند که در نتیجهی آن، مسائل روانی به منزلهی مسائلی برخاسته از شکافهای زندگی مدرن ظاهر میشوند. روانکاوی از طریق این نوع مسئلهسازی، گفتار روانشناسی را از ظرفیتی انتقادی برخوردار میکند؛ ظرفیتی معطوف به رهایی زندگی که حضور بالقوهاش در نوشتههای بالینی فروید حس میشود.
در این نوشتهها، این سویهی انتقادی بهویژه از خلال تامل بر آن پیچوخمها و تناقضهایی رخ مینماید که ردشان بر زندگی عاشقانه حک شده است. عشق به منزلهی عرصهای که تضادهای تجربهی مدرنیته را در خود نهفته دارد، به ظهور مفاهیمی راه میدهد که مدخلهایی اساسی برای ورود به مفهوم مدرنیتهاند و تامل بر آن میتواند در فراهمآوردن چارچوبی برای نقد وضعیت سهیم باشد.
کتاب کودکی را می زنند (گزیده ای از مقالات بالینی روان کاوی فروید) نوشته زیگموند فروید با ترجمه مهدی حبیبزاده، توسط نشرنی با موضوع روانشناسی, روانشناسی و علوم تربیتی, رواندرمانی, مبنای صورتبندی برخی مفاهیم به چاپ رسیده است.
نوشتههای بالینی فروید که در اینجا گزیدهای از آنها گرد آمده، تاملاتی هستند که به شکلی از رابطهی سوژه با خود، مجال بیان میدهند. در این بیانشدن، آنالیز در مقام رابطه و کردار، مبنای صورتبندی برخی مفاهیم قرار گرفته که اهمیت انتقادیشان بعدها به واسطهی «بازگشت به فروید» برجستهتر میشود. این نوشتهها از نسبتی میان درمان بالینی و تامل در نفس حکایت دارند که در نتیجهی آن، مسائل روانی به منزلهی مسائلی برخاسته از شکافهای زندگی مدرن ظاهر میشوند. روانکاوی از طریق این نوع مسئلهسازی، گفتار روانشناسی را از ظرفیتی انتقادی برخوردار میکند؛ ظرفیتی معطوف به رهایی زندگی که حضور بالقوهاش در نوشتههای بالینی فروید حس میشود.
در این نوشتهها، این سویهی انتقادی بهویژه از خلال تامل بر آن پیچوخمها و تناقضهایی رخ مینماید که ردشان بر زندگی عاشقانه حک شده است. عشق به منزلهی عرصهای که تضادهای تجربهی مدرنیته را در خود نهفته دارد، به ظهور مفاهیمی راه میدهد که مدخلهایی اساسی برای ورود به مفهوم مدرنیتهاند و تامل بر آن میتواند در فراهمآوردن چارچوبی برای نقد وضعیت سهیم باشد.