کتاب کلیات حقوق جزا نوشته عباس منصور آبادی، توسط نشر میزان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: حقوق, حقوق خصوصی, حقوق کیفری, محتوا و موضوع حقوق جزا
نویسنده در مقدمه کتابی که می خوانید بیان داشته که مطالعات حقوق دانان و سایر دانشمندان درباره جرم و مجازات زمینه پیدایش رشته ای از مطالعات پیوسته به یکدیگر را فراهم کرده است که از آن ها با نام علوم کطفری یا جنایی یاد می شود.حقوق کیفری از یک سو از زیر شاخه های دانش های حقوق و از سوی دیگر از زیر شاخه های علوم جنایی به شمار می رود.حقوق کیفری در موضوع با دیگر شاخه های علوم جنایی پیوند دارد و در روش و هدف با دیگر شاخه های حقوقی در یک گروه قرار می گیرد.
لازم به ذکر است که حقوق کیفری از یک سو به عنوان بخش ویژه ای از ساختار و نهاد حقوق، فراز و نشیب فراوانی را در طول تاریخ پشت سر گذاشته است؛ و از سوی دیگر به عنوان شاخه مهمی از دانش حقوق و علوم جنایی نقش آفرینی و رسالت سترگی در جامعه انسانی بر عهده دارد.حقوق کیفری در مفهوم امروزینش ابزاری برای مجازات نکردن است و کارکردی انسانی دارد و بیش از پیش در مقام حمایت از بی گناهان است تا سزا دادن گنهکاران.اگرچه مجازات کردن بزهکاران ضرورتی اجتناب ناپذیر و حمایتی غیر مستقیم از بی گناهان است، اما مجازات کردن باید بر پایه اصول و قواعدی انجام پذیرد که ما را از اهداف انسانی و اجتماعی باز ندارد.
کتاب کلیات حقوق جزا نوشته عباس منصور آبادی، توسط نشر میزان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: حقوق, حقوق خصوصی, حقوق کیفری, محتوا و موضوع حقوق جزا
نویسنده در مقدمه کتابی که می خوانید بیان داشته که مطالعات حقوق دانان و سایر دانشمندان درباره جرم و مجازات زمینه پیدایش رشته ای از مطالعات پیوسته به یکدیگر را فراهم کرده است که از آن ها با نام علوم کطفری یا جنایی یاد می شود.حقوق کیفری از یک سو از زیر شاخه های دانش های حقوق و از سوی دیگر از زیر شاخه های علوم جنایی به شمار می رود.حقوق کیفری در موضوع با دیگر شاخه های علوم جنایی پیوند دارد و در روش و هدف با دیگر شاخه های حقوقی در یک گروه قرار می گیرد.
لازم به ذکر است که حقوق کیفری از یک سو به عنوان بخش ویژه ای از ساختار و نهاد حقوق، فراز و نشیب فراوانی را در طول تاریخ پشت سر گذاشته است؛ و از سوی دیگر به عنوان شاخه مهمی از دانش حقوق و علوم جنایی نقش آفرینی و رسالت سترگی در جامعه انسانی بر عهده دارد.حقوق کیفری در مفهوم امروزینش ابزاری برای مجازات نکردن است و کارکردی انسانی دارد و بیش از پیش در مقام حمایت از بی گناهان است تا سزا دادن گنهکاران.اگرچه مجازات کردن بزهکاران ضرورتی اجتناب ناپذیر و حمایتی غیر مستقیم از بی گناهان است، اما مجازات کردن باید بر پایه اصول و قواعدی انجام پذیرد که ما را از اهداف انسانی و اجتماعی باز ندارد.