کتاب کلبه عموتام نوشته هریت بیجر استو ترجمه ژیلا رسولی توسط انتشارات آوای مهدیس به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
عصر یک روز سرد فوریه، دومرد نجیب زاده، در سالن پذیرایی مجلل خانهای در شهر پ در کنتاکی، در کنار هم نشسته بودند. مستخدمی درآنجانبود. صندلیهای دو مرد خیلی به هم نزدیک بود ظاهرا دربارهی موضوع مهمی صحبت می کردند. یکی از مردان، کوتاه قد و تنومند بودو بیش از حد به سرو وضعش رسیده بود: جلیقه ای پر زرق و برق و رنگ و وارنگ به تن داشت و دستمال گردنی آبی با خال های زرد به گردنش بسته بود. انگشتان پت و پهن وزمختش پر از انگشترهای تزیینی بود و زنجیر طلای ساعت کلفتی داشت که یک مشت انگشتر و مهرهای رنگ وارنگ از آن آویزان بود. موقع صحبتفخیلی راحت اما غلط غلوط حرف می زدو گاه گاه اصطلاحات زشتی چاشنی صحبت هایش می کرد. مرد دیگر، آقای شلبی، برخلاف دیگری، ظاهر نجیب زاده ها را داشت و وضع خانهاش نشانگر ثروت و رفاه او بود.
آقای شلبی گفت: راه حل من این است.
هی لی گفت: اما من این جور معامله را قبول ندارم، آقای شلبی.
آقای شلبی گفت: اما تام بردهی بی نظیری است و به آن قیمت می ارزد. تام واقعا بردهی خوب، فهمیده، پاک و مؤمنی است. اومزرعه را مثل ساعت اداره می کند.
کتاب کلبه عموتام نوشته هریت بیجر استو ترجمه ژیلا رسولی توسط انتشارات آوای مهدیس به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
عصر یک روز سرد فوریه، دومرد نجیب زاده، در سالن پذیرایی مجلل خانهای در شهر پ در کنتاکی، در کنار هم نشسته بودند. مستخدمی درآنجانبود. صندلیهای دو مرد خیلی به هم نزدیک بود ظاهرا دربارهی موضوع مهمی صحبت می کردند. یکی از مردان، کوتاه قد و تنومند بودو بیش از حد به سرو وضعش رسیده بود: جلیقه ای پر زرق و برق و رنگ و وارنگ به تن داشت و دستمال گردنی آبی با خال های زرد به گردنش بسته بود. انگشتان پت و پهن وزمختش پر از انگشترهای تزیینی بود و زنجیر طلای ساعت کلفتی داشت که یک مشت انگشتر و مهرهای رنگ وارنگ از آن آویزان بود. موقع صحبتفخیلی راحت اما غلط غلوط حرف می زدو گاه گاه اصطلاحات زشتی چاشنی صحبت هایش می کرد. مرد دیگر، آقای شلبی، برخلاف دیگری، ظاهر نجیب زاده ها را داشت و وضع خانهاش نشانگر ثروت و رفاه او بود.
آقای شلبی گفت: راه حل من این است.
هی لی گفت: اما من این جور معامله را قبول ندارم، آقای شلبی.
آقای شلبی گفت: اما تام بردهی بی نظیری است و به آن قیمت می ارزد. تام واقعا بردهی خوب، فهمیده، پاک و مؤمنی است. اومزرعه را مثل ساعت اداره می کند.