کتاب کلارا و خورشید نوشته کازوئو ایشی گورو با ترجمه امیرمهدی حقیقت, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است
موضوع کتاب: ادبیات ملل، ادبیات داستانی، رمان خارجی
این رمان، داستان «کلارا» را روایت می کند: یک دوست مصنوعی، رباتی شبه انسان با ویژگی های منحصر به فرد که از مغازه ای که در آن قرار دارد، با دقت به رفتار آدم هایی می نگرد که وارد مغازه می شوند یا از مقابل ویترین در خیابان عبور می کنند. او همچنان امیدوار است که یک مشتری خیلی زود از راه خواهد رسید و او را انتخاب خواهد کرد. کتاب «کلارا و خورشید» اثری هیجان انگیز است که تصویری از جهان در حال تغییر انسان ها را از دریچه ی نگاه یک راوی فراموش نشدنی ارائه می کند؛ راوی ای که به دنبال یافتن پاسخ برای پرسشی بنیادین است: عاشق شدن به چه معنا است؟
کلارا و خورشید رمان بزرگی ست. یک اثر علمی تخیلی و پادآرمانشهری که رنگ و بوی آثار ماندگار و بزرگ کلاسیک را هم می دهد.
رمانی شاعرانه و دلگرمکننده که از چشم یک راوی فراموشنشدنی، رباتی به نام کلارا، به دنیای پرشتابِ امروزِ ما نگاه میکند و میکوشد به این سوالهای بنیادین پاسخ دهد که «عشق چیست؟» و «هر آدمی چقدر منحصربهفرد است؟» کلارا با توانایی بینظیرِ مشاهدهی پیرامونش، رفتار رهگذران و مشتریان را خوب زیر نظر دارد، تا یک روز، دختری او را برای دوستی انتخاب می کند و به خانه میبرد. آیا حضور این «دوست مصنوعی» زندگی دختر را برای همیشه تغییر میدهد؟ ایشی گورو در این رمان، همان ایشی گوروی شاهکارهای «بازمانده روز» و «هیچوقت ترکم نکن» است و جاهطلبانه بین ژانرهای مختلف حرکت میکند- ملودرام، علمی تخیلی، ترسناک و آخرالزمانی- و در عین حال، با شخصیتبخشیدن به خورشید، به ظرایف یک هایکوی عاشقانه نزدیک میشود.
کتاب کلارا و خورشید نوشته کازوئو ایشی گورو با ترجمه امیرمهدی حقیقت, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است
موضوع کتاب: ادبیات ملل، ادبیات داستانی، رمان خارجی
این رمان، داستان «کلارا» را روایت می کند: یک دوست مصنوعی، رباتی شبه انسان با ویژگی های منحصر به فرد که از مغازه ای که در آن قرار دارد، با دقت به رفتار آدم هایی می نگرد که وارد مغازه می شوند یا از مقابل ویترین در خیابان عبور می کنند. او همچنان امیدوار است که یک مشتری خیلی زود از راه خواهد رسید و او را انتخاب خواهد کرد. کتاب «کلارا و خورشید» اثری هیجان انگیز است که تصویری از جهان در حال تغییر انسان ها را از دریچه ی نگاه یک راوی فراموش نشدنی ارائه می کند؛ راوی ای که به دنبال یافتن پاسخ برای پرسشی بنیادین است: عاشق شدن به چه معنا است؟
کلارا و خورشید رمان بزرگی ست. یک اثر علمی تخیلی و پادآرمانشهری که رنگ و بوی آثار ماندگار و بزرگ کلاسیک را هم می دهد.
رمانی شاعرانه و دلگرمکننده که از چشم یک راوی فراموشنشدنی، رباتی به نام کلارا، به دنیای پرشتابِ امروزِ ما نگاه میکند و میکوشد به این سوالهای بنیادین پاسخ دهد که «عشق چیست؟» و «هر آدمی چقدر منحصربهفرد است؟» کلارا با توانایی بینظیرِ مشاهدهی پیرامونش، رفتار رهگذران و مشتریان را خوب زیر نظر دارد، تا یک روز، دختری او را برای دوستی انتخاب می کند و به خانه میبرد. آیا حضور این «دوست مصنوعی» زندگی دختر را برای همیشه تغییر میدهد؟ ایشی گورو در این رمان، همان ایشی گوروی شاهکارهای «بازمانده روز» و «هیچوقت ترکم نکن» است و جاهطلبانه بین ژانرهای مختلف حرکت میکند- ملودرام، علمی تخیلی، ترسناک و آخرالزمانی- و در عین حال، با شخصیتبخشیدن به خورشید، به ظرایف یک هایکوی عاشقانه نزدیک میشود.