کتاب کابوس زدگان

کتاب کابوس زدگان نوشته دن پبلاکی ترجمه سمیه چگینی توسط انتشارات نیک فرجام به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان

تیموتی دستگیره را چرخاند و قفل در صدا کرد. در با صدایی ناله‌مانند کمی باز شد. باریکه‌ای از تاریکی به او زل زد. تیموتی یک قدم عقب رفت و سعی کرد نفس بکشد. به سمت سالن اصلی مطالعه که پایین پله‌ها بود، نگاهی انداخت. روشنایی روز سرتاسر زمین پخش شده بود. انگار هیچ‌کس به او توجهی نداشت. فرانسس می‌ به او گفته بود که این مرد یک استاد بوده. طبق حرف زیلفا کیندرد، هسیلیوس کار بدی انجام داده و به زندان افتاده بود. این اتاق باید دفتر کار همان مرد می‌بود. جلوی در دیوار کشیده بودند، ناپدیدش کرده بودند. عجیب بود. چرا دانشکده باید یک اتاقِ کامل را به حال خودش رها کند؟

تیموتی با کنجکاوی ضربه‌ی کوچکی به در زد و بازش کرد. لولاها جیرجیر کردند. گوش تیز کرد تا ببیند صدای حرکتی می‌شنود یا نه. یواش گفت: «سلام؟» بعد از چند ثانیه سکوت، فهمید که تنهاست. در را کامل باز کرد. اتاق آن‌قدر که اولش به نظر می‌رسید تاریک نبود. تیموتی از همان آستانه‌ی در جزئیات کوچکی را دید: میز قطوری از چوب بلوط، لامپ شیشه‌ای سبز، دیواری پوشیده از قفسه‌هایی پر از حباب‌های شیشه‌ای، کتاب‌های دانشگاهی چندجلدی و قاب عکس‌. پرده‌های مخملی بیدزده از پنجره‌های بلند آویزان بود. کنار پنجره‌ها، دو صندلی چرم ترک‌خورده، مثل دو مرد متشخصی که گفت‌وگویشان تمام شده باشد، روبه‌روی هم قرار گرفته بودند. ابیگیل باید از وجود آنجا باخبر می‌شد، اما او مگر حرف گوش می‌کرد؟ تیموتی با شک‌و‌تردید به داخل پا گذاشت. در اتاق قدم زد، حس کرد روح است، انگار تصادفی از زمان بیرون زده بود.

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
180,000
٪65
63,000 تومان
توضیحات

کتاب کابوس زدگان نوشته دن پبلاکی ترجمه سمیه چگینی توسط انتشارات نیک فرجام به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان

تیموتی دستگیره را چرخاند و قفل در صدا کرد. در با صدایی ناله‌مانند کمی باز شد. باریکه‌ای از تاریکی به او زل زد. تیموتی یک قدم عقب رفت و سعی کرد نفس بکشد. به سمت سالن اصلی مطالعه که پایین پله‌ها بود، نگاهی انداخت. روشنایی روز سرتاسر زمین پخش شده بود. انگار هیچ‌کس به او توجهی نداشت. فرانسس می‌ به او گفته بود که این مرد یک استاد بوده. طبق حرف زیلفا کیندرد، هسیلیوس کار بدی انجام داده و به زندان افتاده بود. این اتاق باید دفتر کار همان مرد می‌بود. جلوی در دیوار کشیده بودند، ناپدیدش کرده بودند. عجیب بود. چرا دانشکده باید یک اتاقِ کامل را به حال خودش رها کند؟

تیموتی با کنجکاوی ضربه‌ی کوچکی به در زد و بازش کرد. لولاها جیرجیر کردند. گوش تیز کرد تا ببیند صدای حرکتی می‌شنود یا نه. یواش گفت: «سلام؟» بعد از چند ثانیه سکوت، فهمید که تنهاست. در را کامل باز کرد. اتاق آن‌قدر که اولش به نظر می‌رسید تاریک نبود. تیموتی از همان آستانه‌ی در جزئیات کوچکی را دید: میز قطوری از چوب بلوط، لامپ شیشه‌ای سبز، دیواری پوشیده از قفسه‌هایی پر از حباب‌های شیشه‌ای، کتاب‌های دانشگاهی چندجلدی و قاب عکس‌. پرده‌های مخملی بیدزده از پنجره‌های بلند آویزان بود. کنار پنجره‌ها، دو صندلی چرم ترک‌خورده، مثل دو مرد متشخصی که گفت‌وگویشان تمام شده باشد، روبه‌روی هم قرار گرفته بودند. ابیگیل باید از وجود آنجا باخبر می‌شد، اما او مگر حرف گوش می‌کرد؟ تیموتی با شک‌و‌تردید به داخل پا گذاشت. در اتاق قدم زد، حس کرد روح است، انگار تصادفی از زمان بیرون زده بود.

مشخصات
  • ناشر
    نیک فرجام/ ایرمان
  • نویسنده
    دن پبلاکی
  • مترجم
    سمیه چگینی
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1402
  • نوبت چاپ
    اول
  • تعداد صفحات
    165
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش