کتاب چگونه خدا مغز شما را تغییر می دهد نوشته اندرو نیورگ، مارک رابرت والدمن ترجمه شهنار رفیعی توسط انتشارات بخشایش به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه، عرفان، جنبه های روانشناسی
همانطور که گفته شد گاس بعد از هشت هفته انجام مراقبه به آزمایشگاه ما آمد و ابتدا یک اسکن گرفتیم و سپس او دوازده دقیقه مراقبه انجام داد و یک اسکن دیگر گرفتیم. اسکن دوم نشان داد که بعد از مراقبه، فعالیت لوب پاریتال کاهش مییابد (این لوب مغز مسئول ساختن حس خودیت یا احساس وجود در ماست). در مطالعات مغزنگاری از راهبهها و بودیستها نیز کاهش فعالیت در لوب پاریتال را مشاهده کردیم. وقتی این اتفاق میافتد حس فرد از خویشتن از بین میرود و شخص با شیء مورد مراقبهی خود به وحدت میرسد. برای راهبهها هدف از مراقبه قرب به خدا بود و برای بودیستها تجربهی آگاهی خالص و ناب و هشیاری بود؛ اما برای گاس، هدف بهبود حافظهی از دسترفته بود. ما میدانیم که از دست دادن آگاهی نسبت به خود، تمایل فرد برای رسیدن به هدفی خاص را تشدید میکند، ولی علت این امر را به درستی نمیدانیم. از دست دادن این حس همچنین سبب بهبود انجام امور مختلف میشود و شخص آنها را با لذت بیشتری پی میگیرد. در ورزش آن را "In the Zone" میگویند و در روانشناسی این حالت تجربهی اوج را «حس شناور بودن» مینامند.
اسکنهای مغز گاس نشان داد که در کمتر از دو هفته عملکرد نورونهای مغز او تغییر کردهاند. این یافته بسیار شگفتانگیز بود، زیرا نشان میداد که ما میتوانیم آگاهانه مغز خود را دگرگون سازیم و عملکرد آن را بهبود دهیم. همانطور که در فصل گذشته گفته شد ما میتوانیم تغییر دائمی در یک نورون «منفرد» را در عرض چند روز به وجود آوریم و همانطور که مطالعات دیگر هم تأیید کردهاند میتوان با انواع مراقبه تغییرات ظریف ولی باارزشی طی چند ماه در مغز ایجاد کرد. آیا این تغییرات دائمی هستند؟ شاید در مورد بهبود شناخت هنوز زود باشد که به این نتیجه برسیم، ولی از روی بررسیهای خودمان میتوانیم بگوییم تفاوت عمدهای در مغز مراقبهکنندههای پیشرفته که سالها تمرین کردهاند با آنهایی که مراقبه نمیکنند وجود دارد. این اختلاف را حتی هنگامی که مراقبه نمیکنند میتوان دید؛ اما هنوز نمیدانیم اگر همین اشخاص مراقبه را رها کنند چه میشود؟ آیا مغز به حال اولیهی خود برمیگردد؟ احتمالا مانند ورزش کردن است یعنی اگر ادامه ندهیم منافعش از بین میرود.
کتاب چگونه خدا مغز شما را تغییر می دهد نوشته اندرو نیورگ، مارک رابرت والدمن ترجمه شهنار رفیعی توسط انتشارات بخشایش به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه، عرفان، جنبه های روانشناسی
همانطور که گفته شد گاس بعد از هشت هفته انجام مراقبه به آزمایشگاه ما آمد و ابتدا یک اسکن گرفتیم و سپس او دوازده دقیقه مراقبه انجام داد و یک اسکن دیگر گرفتیم. اسکن دوم نشان داد که بعد از مراقبه، فعالیت لوب پاریتال کاهش مییابد (این لوب مغز مسئول ساختن حس خودیت یا احساس وجود در ماست). در مطالعات مغزنگاری از راهبهها و بودیستها نیز کاهش فعالیت در لوب پاریتال را مشاهده کردیم. وقتی این اتفاق میافتد حس فرد از خویشتن از بین میرود و شخص با شیء مورد مراقبهی خود به وحدت میرسد. برای راهبهها هدف از مراقبه قرب به خدا بود و برای بودیستها تجربهی آگاهی خالص و ناب و هشیاری بود؛ اما برای گاس، هدف بهبود حافظهی از دسترفته بود. ما میدانیم که از دست دادن آگاهی نسبت به خود، تمایل فرد برای رسیدن به هدفی خاص را تشدید میکند، ولی علت این امر را به درستی نمیدانیم. از دست دادن این حس همچنین سبب بهبود انجام امور مختلف میشود و شخص آنها را با لذت بیشتری پی میگیرد. در ورزش آن را "In the Zone" میگویند و در روانشناسی این حالت تجربهی اوج را «حس شناور بودن» مینامند.
اسکنهای مغز گاس نشان داد که در کمتر از دو هفته عملکرد نورونهای مغز او تغییر کردهاند. این یافته بسیار شگفتانگیز بود، زیرا نشان میداد که ما میتوانیم آگاهانه مغز خود را دگرگون سازیم و عملکرد آن را بهبود دهیم. همانطور که در فصل گذشته گفته شد ما میتوانیم تغییر دائمی در یک نورون «منفرد» را در عرض چند روز به وجود آوریم و همانطور که مطالعات دیگر هم تأیید کردهاند میتوان با انواع مراقبه تغییرات ظریف ولی باارزشی طی چند ماه در مغز ایجاد کرد. آیا این تغییرات دائمی هستند؟ شاید در مورد بهبود شناخت هنوز زود باشد که به این نتیجه برسیم، ولی از روی بررسیهای خودمان میتوانیم بگوییم تفاوت عمدهای در مغز مراقبهکنندههای پیشرفته که سالها تمرین کردهاند با آنهایی که مراقبه نمیکنند وجود دارد. این اختلاف را حتی هنگامی که مراقبه نمیکنند میتوان دید؛ اما هنوز نمیدانیم اگر همین اشخاص مراقبه را رها کنند چه میشود؟ آیا مغز به حال اولیهی خود برمیگردد؟ احتمالا مانند ورزش کردن است یعنی اگر ادامه ندهیم منافعش از بین میرود.