کتاب چنین گفت ابن عربی نوشته نصر حامد ابو زید با ترجمه سیدمحمد راستگو، توسط نشرنی با علوم دینی, دین و ادیان, چشماندازی از اندیشهی اسلامی در سدههای ششم و هفتم هجری به چاپ رسیده است.
فراخواندن ابن عربی، از این روست که شاید بتوان در تجربههای او چیزهایی یافت که بتواند الهامبخش پاسخهایی باشد برای دشواریهایی که در جهان امروز با آن روبهرو هستیم.
تجربهی معنوی-عرفانی، خاستگاه و سرچشمهی تجربههای هنری ــ موسیقی، ادبیات و دیگر هنرهاــ نیز هست و از اینروی، چارچوبهای است که هم دین و هم هنر را در خود دارد. و همینهاست راز اهمیت فراخواندن و به صحنه آوردن ابن عربی در همهی جهان امروز؛ چنانکه در جهان اسلام نیز، به دلیل سلطه و سیطرهی پارهای از رویکردها و دیدگاهها و اندیشههای سلفی در سیسالهی پایانی سدهی بیستم، به صحنه آوردن ابن عربی و بازگرداندن دوبارهی او از حاشیه به متن، هیچ اهمیت کمتری ندارد. از سوی دیگر، اندیشهی ابن عربی، چهرهی دیگری از معنویت اسلام و مفهوم جهاد که سخت آن را زشت و تحریف شده فرانمودهاند پیش روی خوانندهی غیر مسلمان مینهد.
اهمیت اندیشهی ابن عربی از اینروست که پختگی و پروردگی اندیشهی اسلامی را در حوزههای گوناگون فقه، الهیات، فلسفه، تصوف، تفسیر قرآن، علوم حدیث، علوم بلاغت، لغت و... به نمایش میگذارد. از این دیدگاه، بررسی و پژوهش [آموزهها و اندیشههای] او، چشماندازی از اندیشهی اسلامی در سدههای ششم و هفتم هجری (یازده و دوازده میلادی) را پیش چشم میگذارد؛ و از دیدگاهی دیگر، شیخِ اکبر محییالدین ابن عربی، پل پیوند و همزهی وصلی است میان میراث جهانی و میراث اسلامی. و از این دیدگاه، میراث ابن عربی نموداری است از پیوند زنده و خلاق با میراث جهانی روزگار او ــ چه فرهنگ دینی مسیحی و یهودی و چه فرهنگ فکری و فلسفی. نشان این پیوند، شیفتگیای است که او در بهرهگیری از اصطلاحات گوناگون برای بیان مفهومی یگانه از خود نشان میدهد. البته اهمیت ابن عربی به عنوان پل و پیوند، تنها همین نیست که او میراث انسانی روزگار خویش را بهخوبی میشناخته و آنها را در پیریزی و بهپاسازی کاخ برافراشتهی فکری و فلسفی خویش به کار گرفته است، که افزون بر این، به همین اندازه در بازسازی میراث انسانی، از راه اثرگذاری کارا و خلاقش در آن، نقش داشته است.
کتاب چنین گفت ابن عربی نوشته نصر حامد ابو زید با ترجمه سیدمحمد راستگو، توسط نشرنی با علوم دینی, دین و ادیان, چشماندازی از اندیشهی اسلامی در سدههای ششم و هفتم هجری به چاپ رسیده است.
فراخواندن ابن عربی، از این روست که شاید بتوان در تجربههای او چیزهایی یافت که بتواند الهامبخش پاسخهایی باشد برای دشواریهایی که در جهان امروز با آن روبهرو هستیم.
تجربهی معنوی-عرفانی، خاستگاه و سرچشمهی تجربههای هنری ــ موسیقی، ادبیات و دیگر هنرهاــ نیز هست و از اینروی، چارچوبهای است که هم دین و هم هنر را در خود دارد. و همینهاست راز اهمیت فراخواندن و به صحنه آوردن ابن عربی در همهی جهان امروز؛ چنانکه در جهان اسلام نیز، به دلیل سلطه و سیطرهی پارهای از رویکردها و دیدگاهها و اندیشههای سلفی در سیسالهی پایانی سدهی بیستم، به صحنه آوردن ابن عربی و بازگرداندن دوبارهی او از حاشیه به متن، هیچ اهمیت کمتری ندارد. از سوی دیگر، اندیشهی ابن عربی، چهرهی دیگری از معنویت اسلام و مفهوم جهاد که سخت آن را زشت و تحریف شده فرانمودهاند پیش روی خوانندهی غیر مسلمان مینهد.
اهمیت اندیشهی ابن عربی از اینروست که پختگی و پروردگی اندیشهی اسلامی را در حوزههای گوناگون فقه، الهیات، فلسفه، تصوف، تفسیر قرآن، علوم حدیث، علوم بلاغت، لغت و... به نمایش میگذارد. از این دیدگاه، بررسی و پژوهش [آموزهها و اندیشههای] او، چشماندازی از اندیشهی اسلامی در سدههای ششم و هفتم هجری (یازده و دوازده میلادی) را پیش چشم میگذارد؛ و از دیدگاهی دیگر، شیخِ اکبر محییالدین ابن عربی، پل پیوند و همزهی وصلی است میان میراث جهانی و میراث اسلامی. و از این دیدگاه، میراث ابن عربی نموداری است از پیوند زنده و خلاق با میراث جهانی روزگار او ــ چه فرهنگ دینی مسیحی و یهودی و چه فرهنگ فکری و فلسفی. نشان این پیوند، شیفتگیای است که او در بهرهگیری از اصطلاحات گوناگون برای بیان مفهومی یگانه از خود نشان میدهد. البته اهمیت ابن عربی به عنوان پل و پیوند، تنها همین نیست که او میراث انسانی روزگار خویش را بهخوبی میشناخته و آنها را در پیریزی و بهپاسازی کاخ برافراشتهی فکری و فلسفی خویش به کار گرفته است، که افزون بر این، به همین اندازه در بازسازی میراث انسانی، از راه اثرگذاری کارا و خلاقش در آن، نقش داشته است.