کتاب چرا بی عرضه ها بیشتر رئیس می شوند نوشته توماس چامورو پرموزیک با ترجمه سارا زرگر توسط انتشارات سبزان با موضوع روانشناسی، موفقیت در کسب و کار به چاپ رسیده است.
چرا افرادی با صفات منفی همچون خودمحوری، حقبهجانبی و خودشیفتگی بیشتر در مناصب مدیریتی ظاهر میشوند و کنترل منابع و قدرت را در گروه به دست میگیرند؟
فروید معتقد است یک رهبر زمانی ظهور میکند که گروهی از مردم ـ پیروان آنها ـ خودشیفتگی خود را با خودشیفتگی رهبر عوض میکنند، بدینصورت، عشق آنها به رهبر نوعی عشق به خود در ضمیر ناخودآگاه است. نگاهی به اطرافتان بیندازید، توجیه بهتری برای ظهور خودپرستها در سیاست، تجارت و دیگر عرصهها نخواهید یافت. ما کلیشههای بیبدیلی از مدیران خلق کردهایم که ضعفهای خودشان را فراموش کردهاند، و در برابر افرادی که بهقدری که تصور میکنند باهوش نیستند، بسیار صبوریم.
بنابراین، همان ویژگیهای روانشناسانهای که افراد را قادر به مدیرشدن میکنند، در واقع، میتوانند سبب زوالشان نیز بشوند. گاهی اوقات، آنچه باعث میشود شغل مورد نظر نصیبتان شود، با آنچه که سبب میشود بهخوبی از عهده آن شغل برآیید، نهتنها متفاوت بلکه کاملاً متناقض است.
هدف این کتاب کمک به شناسایی ویژگیهایی کلیدی است که باعث میشود افراد به مدیران نالایق و یا به مدیرانی شایسته تبدیل شوند. با درک تفاوتهای رایج بین مدیران و آنهایی که در واقع به اثرگذار بودن مدیران کمک میکنند، میتوانیم از معیارهای موجود برای انتخاب مدیر، که موجب گسترش رهبری بد میشود، دوری کنیم.
کتاب چرا بی عرضه ها بیشتر رئیس می شوند نوشته توماس چامورو پرموزیک با ترجمه سارا زرگر توسط انتشارات سبزان با موضوع روانشناسی، موفقیت در کسب و کار به چاپ رسیده است.
چرا افرادی با صفات منفی همچون خودمحوری، حقبهجانبی و خودشیفتگی بیشتر در مناصب مدیریتی ظاهر میشوند و کنترل منابع و قدرت را در گروه به دست میگیرند؟
فروید معتقد است یک رهبر زمانی ظهور میکند که گروهی از مردم ـ پیروان آنها ـ خودشیفتگی خود را با خودشیفتگی رهبر عوض میکنند، بدینصورت، عشق آنها به رهبر نوعی عشق به خود در ضمیر ناخودآگاه است. نگاهی به اطرافتان بیندازید، توجیه بهتری برای ظهور خودپرستها در سیاست، تجارت و دیگر عرصهها نخواهید یافت. ما کلیشههای بیبدیلی از مدیران خلق کردهایم که ضعفهای خودشان را فراموش کردهاند، و در برابر افرادی که بهقدری که تصور میکنند باهوش نیستند، بسیار صبوریم.
بنابراین، همان ویژگیهای روانشناسانهای که افراد را قادر به مدیرشدن میکنند، در واقع، میتوانند سبب زوالشان نیز بشوند. گاهی اوقات، آنچه باعث میشود شغل مورد نظر نصیبتان شود، با آنچه که سبب میشود بهخوبی از عهده آن شغل برآیید، نهتنها متفاوت بلکه کاملاً متناقض است.
هدف این کتاب کمک به شناسایی ویژگیهایی کلیدی است که باعث میشود افراد به مدیران نالایق و یا به مدیرانی شایسته تبدیل شوند. با درک تفاوتهای رایج بین مدیران و آنهایی که در واقع به اثرگذار بودن مدیران کمک میکنند، میتوانیم از معیارهای موجود برای انتخاب مدیر، که موجب گسترش رهبری بد میشود، دوری کنیم.