کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم نوشته زویا پیرزاد توسط انتشارات مرکز با موضوع رمان فارسی، داستان فارسی، ادبیات فارسی به چاپ رسیده است.
زویا پیرزاد نویسنده ارمنی ساکن ایران است، او با آثار خود توانسته جوایز بسیاری را نصیب خود کند، پیرزاد کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم را در سال ۱۳۸۰ به قلم آورد و توانست جایزه بهترین رمان کپا را نصیب خود کند، این کتاب آنقدر پر طرفدار بوده است که هفتاد چاپ از آن عرضه شده است. همچنین زویا پیرزاد بسیاری از آثار خود را به زبان فرانسوی ترجمه کرده است.ماجرای این رمان در یکی از محله های شهر آبادان شروع می شود جایی که زن ارمنی به نام کلاریس آیوازیان همراه با شوهر و ۳ فرزندش (دو تای آن ها دو قلو هستند) زندگی می کنند، شوهر کلاریس در شرکت نفت آبادان مشغول به کار است، به همین دلیل شرکت نفت به آن ها خانه ای سازمانی داده است که بتوانند در آن زندگی کنند. راوی این داستان خود کلاریس است او زنی خانه دار است که تمام عمر خود را صرف بچه داری و کارهای خانه می کند. او در این کتاب از ماجراها و اتفاقاتی که بین او و همسایه هایش افتاده سخن می گوید، اینکه او چگونه در عین متاهل بودن عاشق مردی در همسایگیشان می شود و تصور می کند که او مرد رویاهاش است. در برخی از قسمت های این رمان شاهد حرف زدن کلاریس با خودش هستیم که زیبایی این داستان را چندین برابر می کند.
کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم نوشته زویا پیرزاد توسط انتشارات مرکز با موضوع رمان فارسی، داستان فارسی، ادبیات فارسی به چاپ رسیده است.
زویا پیرزاد نویسنده ارمنی ساکن ایران است، او با آثار خود توانسته جوایز بسیاری را نصیب خود کند، پیرزاد کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم را در سال ۱۳۸۰ به قلم آورد و توانست جایزه بهترین رمان کپا را نصیب خود کند، این کتاب آنقدر پر طرفدار بوده است که هفتاد چاپ از آن عرضه شده است. همچنین زویا پیرزاد بسیاری از آثار خود را به زبان فرانسوی ترجمه کرده است.ماجرای این رمان در یکی از محله های شهر آبادان شروع می شود جایی که زن ارمنی به نام کلاریس آیوازیان همراه با شوهر و ۳ فرزندش (دو تای آن ها دو قلو هستند) زندگی می کنند، شوهر کلاریس در شرکت نفت آبادان مشغول به کار است، به همین دلیل شرکت نفت به آن ها خانه ای سازمانی داده است که بتوانند در آن زندگی کنند. راوی این داستان خود کلاریس است او زنی خانه دار است که تمام عمر خود را صرف بچه داری و کارهای خانه می کند. او در این کتاب از ماجراها و اتفاقاتی که بین او و همسایه هایش افتاده سخن می گوید، اینکه او چگونه در عین متاهل بودن عاشق مردی در همسایگیشان می شود و تصور می کند که او مرد رویاهاش است. در برخی از قسمت های این رمان شاهد حرف زدن کلاریس با خودش هستیم که زیبایی این داستان را چندین برابر می کند.