کتاب وداع با اسلحه

کتاب وداع با اسلحه نوشته ارنست همینگ وی ترجمه مهدی افشار توسط انتشارات مجید (به سخن) به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: رمان، ادبیات ملل، رمان خارجی، داستان های خارجی

 وداع با اسلحه

قهرمان داستان، ستوانی آمریکایی است که به انتخاب خویش به ارتش ایتالیا می‌پیوندد و بر پرستار داوطلب انگلیسی عاشق می‌شود و آن‌گاه که بر بیهودگی این نبرد بی‌فرجام پی می‌برد، به دنیایی پناه می‌برد که نماد آرامش است و در همه سده‌های گذشته‌اش از جنگ دوری گزیده: سوییس. سرزمینی که از جهان وحشت و جنگ به اندازه یک دریاچه فاصله دارد و از دنیای خشونت و سبعیت، هزارن کیلومتر و در آن‌جاست که می‌توان طعم عشق را با همه شیرینی‌هایش درکام خود چشید. اما افسوس که این شیرینی را دوامی نیست…

در خلال این احوال جنگ جان تازه می‌یابد. هنوز صحبت هنری با اطرافیانش راجع به جنگ تمام نشده‌است که می‌فهمد آن‌ها چقدر از جنگ بیزارند. در طی نبردی زخمی می‌شود. او را به بیمارستانی آمریکایی در شهر میلان منتقل می‌کنند که پرستار انگلیسی نیز به آنجا فرستاده می‌شود. او و پرستار عاشق یکدیگر می‌شوند. جراحتش به تدریج معالجه می‌شود. پرستار از او باردار شده و هنری باید به جبهه برگردد. در جبهه اوضاع به کلی تغییر کرده‌است و دیگر صحبت از بازی در بین نیست. همه سخت می‌جنگند.

هنری را به منطقه کوهستانی منتقل می‌کنند؛ هنوز به آنجا نرسیده‌است که با حمله آلمانی‌ها و اتریشی‌ها عقب‌نشینی شروع می‌شود. هنری با سه آمبولانس تحت فرمانش به عقب برمی‌گردند. در جاده چنان آشفتگی‌ای حکمفرماست که اتومبیل‌ها قدم به قدم پیش می‌روند. مجبور به حرکت از جاده‌های فرعی می‌شوند که آمبولانس‌ها به گل فرو می‌روند و هنری با سه سرباز تحت امرش پیاده ادامه می‌دهند. گلوله‌ای بی‌هدف از نیروهای ایتالیایی در حال عقب‌نشینی یکی از مردان او را (آیمو) می‌کشد. یکی دیگر خود را تسلیم آلمانی‌ها می‌کند. ستوان هنری و راننده باقی‌مانده، پس از مدتی راهپیمایی بی‌هدفی، جاده‌ای را پیدا می‌کنند. روی پلی، افراد دژبانی ارتش ایتالیا راه را بر افسران در حال عقب‌نشینی می‌بندند و آن‌ها را به چمنزاری می‌برند و پس از چیزی شبیه به محاکمه، تیرباران می‌کنند.

هنری درست وقتی که باید در این به اصطلاح دادگاه حضور یابد، با پریدن در رودخانه خودش را نجات می‌دهد. از این لحظه به بعد، او احساس می‌کند که دیگر هیچ دِینی به ارتش ایتالیا ندارد و فراری شده و با پریدن بر قطاری باری خود را به نزد خود کاترین می‌رساند و با او از ایتالیا گریخته و به سوئیس می‌روند و در آنجا منتظر تولد فرزند خود می‌شوند اما فرزند در زایمان می‌میرد و باعث مرگ مادر می‌شود…

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
215,000
٪20
172,000 تومان
توضیحات

کتاب وداع با اسلحه نوشته ارنست همینگ وی ترجمه مهدی افشار توسط انتشارات مجید (به سخن) به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: رمان، ادبیات ملل، رمان خارجی، داستان های خارجی

 وداع با اسلحه

قهرمان داستان، ستوانی آمریکایی است که به انتخاب خویش به ارتش ایتالیا می‌پیوندد و بر پرستار داوطلب انگلیسی عاشق می‌شود و آن‌گاه که بر بیهودگی این نبرد بی‌فرجام پی می‌برد، به دنیایی پناه می‌برد که نماد آرامش است و در همه سده‌های گذشته‌اش از جنگ دوری گزیده: سوییس. سرزمینی که از جهان وحشت و جنگ به اندازه یک دریاچه فاصله دارد و از دنیای خشونت و سبعیت، هزارن کیلومتر و در آن‌جاست که می‌توان طعم عشق را با همه شیرینی‌هایش درکام خود چشید. اما افسوس که این شیرینی را دوامی نیست…

در خلال این احوال جنگ جان تازه می‌یابد. هنوز صحبت هنری با اطرافیانش راجع به جنگ تمام نشده‌است که می‌فهمد آن‌ها چقدر از جنگ بیزارند. در طی نبردی زخمی می‌شود. او را به بیمارستانی آمریکایی در شهر میلان منتقل می‌کنند که پرستار انگلیسی نیز به آنجا فرستاده می‌شود. او و پرستار عاشق یکدیگر می‌شوند. جراحتش به تدریج معالجه می‌شود. پرستار از او باردار شده و هنری باید به جبهه برگردد. در جبهه اوضاع به کلی تغییر کرده‌است و دیگر صحبت از بازی در بین نیست. همه سخت می‌جنگند.

هنری را به منطقه کوهستانی منتقل می‌کنند؛ هنوز به آنجا نرسیده‌است که با حمله آلمانی‌ها و اتریشی‌ها عقب‌نشینی شروع می‌شود. هنری با سه آمبولانس تحت فرمانش به عقب برمی‌گردند. در جاده چنان آشفتگی‌ای حکمفرماست که اتومبیل‌ها قدم به قدم پیش می‌روند. مجبور به حرکت از جاده‌های فرعی می‌شوند که آمبولانس‌ها به گل فرو می‌روند و هنری با سه سرباز تحت امرش پیاده ادامه می‌دهند. گلوله‌ای بی‌هدف از نیروهای ایتالیایی در حال عقب‌نشینی یکی از مردان او را (آیمو) می‌کشد. یکی دیگر خود را تسلیم آلمانی‌ها می‌کند. ستوان هنری و راننده باقی‌مانده، پس از مدتی راهپیمایی بی‌هدفی، جاده‌ای را پیدا می‌کنند. روی پلی، افراد دژبانی ارتش ایتالیا راه را بر افسران در حال عقب‌نشینی می‌بندند و آن‌ها را به چمنزاری می‌برند و پس از چیزی شبیه به محاکمه، تیرباران می‌کنند.

هنری درست وقتی که باید در این به اصطلاح دادگاه حضور یابد، با پریدن در رودخانه خودش را نجات می‌دهد. از این لحظه به بعد، او احساس می‌کند که دیگر هیچ دِینی به ارتش ایتالیا ندارد و فراری شده و با پریدن بر قطاری باری خود را به نزد خود کاترین می‌رساند و با او از ایتالیا گریخته و به سوئیس می‌روند و در آنجا منتظر تولد فرزند خود می‌شوند اما فرزند در زایمان می‌میرد و باعث مرگ مادر می‌شود…

مشخصات
  • ناشر
    مجید
  • نویسنده
    ارنست همینگوی
  • مترجم
    مهدی افشار
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    گالینگور
  • سال چاپ
    1399
  • نوبت چاپ
    دوم
  • تعداد صفحات
    408
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش