کتاب نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت در علوم اجتماعی و انسانی نوشته حسینعلی نوذری, توسط انتشارات آگاه (آگه) به چاپ رسیده است.
عنوانِ "مکتب فرانکفورت" به میراث فکری گروهی از روشنفکران برجستهی آلمان اطلاق میشود که با "مؤسسهی تحقیقات اجتماعی دانشگاه فرانکفورت" که در سال 1923 تأسیس شد، رابطه داشتند. از متفکرانِ عضوِ مؤسسه یا منسوب به آن میتوان از ماکس هورکهایمر، تئودور آدورنو، والتر بنیامین، اریک فروم، لئو لوونتال، هربرت مارکوزه و در دورههای بعد، از یورگن هابرماس نام برد. کتاب حاضر میکوشد چگونگی شکلگیری این مؤسسه و سیر حرکتِ آن را شرح دهد و نشان دهد که در چارچوب این مکتب چه اندیشههایی شکل گرفت، چه مفاهیمی طرح شد، و چه روشی برای تحلیل و تعبیر مسائل اجتماعی در پیش گرفته عرضه شد.
در فصل اول کتاب از میراث سیاسی ـ اجتماعی آلمان در تاریخ معاصر یاد میشود؛ در فصل دوم چگونگی ظهور و تکوین مؤسسهی تحقیقات اجتماع یا مکتب فرانکفورت مورد بررسی قرار میگیرد؛ در فصل سوم، اصول، مبانی و رویکردهای گوناگون نظریهی انتقادی معرفی میشود؛ در فصل چهارم از نظریهی انتقادی و علوم اجتماعی سخن میرود؛ فصل پنجم کتاب به نظریهی فرهنگ و زیباییشناسی و هنر میپردازد؛ و فصل ششم کنکاشی است در آراءِ یورگن هابرماس و کوششهای او برای بازسازی نظریهی انتقادی.
کتاب نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت در علوم اجتماعی و انسانی نوشته حسینعلی نوذری, توسط انتشارات آگاه (آگه) به چاپ رسیده است.
عنوانِ "مکتب فرانکفورت" به میراث فکری گروهی از روشنفکران برجستهی آلمان اطلاق میشود که با "مؤسسهی تحقیقات اجتماعی دانشگاه فرانکفورت" که در سال 1923 تأسیس شد، رابطه داشتند. از متفکرانِ عضوِ مؤسسه یا منسوب به آن میتوان از ماکس هورکهایمر، تئودور آدورنو، والتر بنیامین، اریک فروم، لئو لوونتال، هربرت مارکوزه و در دورههای بعد، از یورگن هابرماس نام برد. کتاب حاضر میکوشد چگونگی شکلگیری این مؤسسه و سیر حرکتِ آن را شرح دهد و نشان دهد که در چارچوب این مکتب چه اندیشههایی شکل گرفت، چه مفاهیمی طرح شد، و چه روشی برای تحلیل و تعبیر مسائل اجتماعی در پیش گرفته عرضه شد.
در فصل اول کتاب از میراث سیاسی ـ اجتماعی آلمان در تاریخ معاصر یاد میشود؛ در فصل دوم چگونگی ظهور و تکوین مؤسسهی تحقیقات اجتماع یا مکتب فرانکفورت مورد بررسی قرار میگیرد؛ در فصل سوم، اصول، مبانی و رویکردهای گوناگون نظریهی انتقادی معرفی میشود؛ در فصل چهارم از نظریهی انتقادی و علوم اجتماعی سخن میرود؛ فصل پنجم کتاب به نظریهی فرهنگ و زیباییشناسی و هنر میپردازد؛ و فصل ششم کنکاشی است در آراءِ یورگن هابرماس و کوششهای او برای بازسازی نظریهی انتقادی.