کتاب مکتب فرانکفورت نوشته تام باتومور با ترجمه حسینعلی نوذری، توسط نشرنی با موضوع علوم اجتماعی, جامعهشناسی, گسترش و تکامل جامعهشناسی نوین به چاپ رسیده است.
موسسهی تحقیقات اجتماعی، که مکتب فرانکفورت از آن پدید آمد، در سالهای اوایل جمهوری وایمار تاسیس گردید. دوران حکومت نازی را در تبعید سپری کرد و بهصورت کانون مهم نظریهی اجتماعی در دوران پس از جنگ درآمد. نخستین اعضای مکتب نظیر آدورنو، هورکهایمر و مارکوزه به تدوین و تکامل شکلی از نظریهی مارکسیستی تحت عنوان «نظریهی انتقادی» اقدام نمودند، که در مطالعه و بررسی مفاهیم و مقولاتی چون طبقه، سیاست، فرهنگ و ایدئولوژی بسیار موثر و نافذ واقع گردید. آثار اعضای جدیدتر و بهویژه هابرماس در سراسر اروپا و امریکای شمالی مورد توجه و استقبال گستردهای قرار گرفته است.
کتاب تام باتامور ضمن نگاهی تازه و بحثبرانگیز به نقش مکتب فرانکفورت در گسترش و تکامل جامعهشناسی نوین به بررسی و ارزیابی موضوعات و مقولات عدیدهای میپردازد که تا پیش از این در جای دیگری مورد بررسی قرار نگرفته بودند. وی غفلت از تاریخ و اقتصاد سیاسی توسط نظریهپردازان انتقادی را مورد بحث قرار داده و به بررسی رابطهی مکتب فرانکفورت با جنبشهای رادیکال دههی ۱۹۶۰ و دوران حاضر میپردازد. تحلیل انتقادی باتامور از آرا و نظریات نویسندگان مکتب فرانکفورت از طریق ارزیابی آثار آنان و کشف رابطهی نظریهی انتقادی با دیگر اشکال تفکر جامعهشناختی، بهویژه پوزیتیویسم و مکتب ساختگرا، موجب قابل فهمشدن نقطهنظرات و دیدگاههای نویسندگان این مکتب گشته است.
کتاب مکتب فرانکفورت نوشته تام باتومور با ترجمه حسینعلی نوذری، توسط نشرنی با موضوع علوم اجتماعی, جامعهشناسی, گسترش و تکامل جامعهشناسی نوین به چاپ رسیده است.
موسسهی تحقیقات اجتماعی، که مکتب فرانکفورت از آن پدید آمد، در سالهای اوایل جمهوری وایمار تاسیس گردید. دوران حکومت نازی را در تبعید سپری کرد و بهصورت کانون مهم نظریهی اجتماعی در دوران پس از جنگ درآمد. نخستین اعضای مکتب نظیر آدورنو، هورکهایمر و مارکوزه به تدوین و تکامل شکلی از نظریهی مارکسیستی تحت عنوان «نظریهی انتقادی» اقدام نمودند، که در مطالعه و بررسی مفاهیم و مقولاتی چون طبقه، سیاست، فرهنگ و ایدئولوژی بسیار موثر و نافذ واقع گردید. آثار اعضای جدیدتر و بهویژه هابرماس در سراسر اروپا و امریکای شمالی مورد توجه و استقبال گستردهای قرار گرفته است.
کتاب تام باتامور ضمن نگاهی تازه و بحثبرانگیز به نقش مکتب فرانکفورت در گسترش و تکامل جامعهشناسی نوین به بررسی و ارزیابی موضوعات و مقولات عدیدهای میپردازد که تا پیش از این در جای دیگری مورد بررسی قرار نگرفته بودند. وی غفلت از تاریخ و اقتصاد سیاسی توسط نظریهپردازان انتقادی را مورد بحث قرار داده و به بررسی رابطهی مکتب فرانکفورت با جنبشهای رادیکال دههی ۱۹۶۰ و دوران حاضر میپردازد. تحلیل انتقادی باتامور از آرا و نظریات نویسندگان مکتب فرانکفورت از طریق ارزیابی آثار آنان و کشف رابطهی نظریهی انتقادی با دیگر اشکال تفکر جامعهشناختی، بهویژه پوزیتیویسم و مکتب ساختگرا، موجب قابل فهمشدن نقطهنظرات و دیدگاههای نویسندگان این مکتب گشته است.