کتاب من گنجشک نیستم نوشته مصطفی مستور توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، رمان ایرانی، ادبیات داستانی، داستان ایرانی به چاپ رسیده است.
من گنجشک نیستم رمانی کوتاه از مصطفی مستور است. داستان در یک تیمارستان روانی روایت میشود. درهر بخش به وضعیت و حالات یکی از بیماران تیمارستان میپردازد. راوی اول شخص خودش یکی از بیماران این تیمارستان است.من گنجشک نیستم یک رمان واقعگراست. داستان در بیست بخش رقم میخورد. زاویه دید این داستان اول شخص است. میتوان گفت زبان داستان به زبانی ساده و صریح میل میکند. زمانهایی که راوی دچار تشنج میشود مستور زبان سادهی روایت را به زبانی جنونزده تغییر میدهد. در این کتاب نوعی فضای ترس و وحشت حاکم است. دیوانگانی که در این رمان تصویر شدهاند هر یک زندگی عجیبی را پشت سر گذاشتهاند. من گنجشک نیستم روایت زندگی این دیوانگان است.
همسر راوی داستان من گنجشک نیستم هنگام تولد فرزندش میمیرد و کودک هم مرده به دنیا میآید. از آن پس راوی که ابراهیم نام دارد دچار تشنج و تغییر خلق و خو میشود. خواهر راوی برای بهبود حال ابراهیم او را به یک تیمارستان روانی میفرستد. راوی که دچار بحران ترس و اضطراب از مرگ است احوال افراد بستری را ثبت میکند. داستان بیشتر در محوطهی آسایشگاه جریان دارد. روایت چهار ماه بعد از مرگ همسر راوی در آسایشگاهی در گلاب دره اتفاق میافتد. در رمان شخصیتهای دیگری نیز وجود دارند. کابلی به خاطر خیانت همسرش خودخواسته وارد آسایشگاه شده است. مطالعهی زیاد دانیال نازی را به پوچی رسانده. نوری در اثر نرسیدن به معشوقهاش دچار جنون شدهاست. کوهی رئیس آسایگاه دائما در حال دستور دادن دیده میشود. رمان پایان خوشی دارد. این پایان خوش مهری بر توانایی انسان در گذر از مشکلات است.
دراز کشیدهام روی تختخواب. چشمها را که میبندم خوابی که دیدهام مثل کابوسی باز توی کلهام رژه میرود. ششماهْ گذشته اما کابوسش عین بختک افتاده است به جانم. توی این مدت که مرا آوردهاند اینجا سعی کردهام فراموشش کنـم، امـا نتوانستهام. سعـی کردهام خم شوم روی خودم تا نیمـی از خودم را پاک کنم امـا نتوانستهام. بعضیها همهی خودشان را پاک میکنند و میروند. لابد میتوانند. من نمیتوانم ...
کتاب من گنجشک نیستم نوشته مصطفی مستور توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، رمان ایرانی، ادبیات داستانی، داستان ایرانی به چاپ رسیده است.
من گنجشک نیستم رمانی کوتاه از مصطفی مستور است. داستان در یک تیمارستان روانی روایت میشود. درهر بخش به وضعیت و حالات یکی از بیماران تیمارستان میپردازد. راوی اول شخص خودش یکی از بیماران این تیمارستان است.من گنجشک نیستم یک رمان واقعگراست. داستان در بیست بخش رقم میخورد. زاویه دید این داستان اول شخص است. میتوان گفت زبان داستان به زبانی ساده و صریح میل میکند. زمانهایی که راوی دچار تشنج میشود مستور زبان سادهی روایت را به زبانی جنونزده تغییر میدهد. در این کتاب نوعی فضای ترس و وحشت حاکم است. دیوانگانی که در این رمان تصویر شدهاند هر یک زندگی عجیبی را پشت سر گذاشتهاند. من گنجشک نیستم روایت زندگی این دیوانگان است.
همسر راوی داستان من گنجشک نیستم هنگام تولد فرزندش میمیرد و کودک هم مرده به دنیا میآید. از آن پس راوی که ابراهیم نام دارد دچار تشنج و تغییر خلق و خو میشود. خواهر راوی برای بهبود حال ابراهیم او را به یک تیمارستان روانی میفرستد. راوی که دچار بحران ترس و اضطراب از مرگ است احوال افراد بستری را ثبت میکند. داستان بیشتر در محوطهی آسایشگاه جریان دارد. روایت چهار ماه بعد از مرگ همسر راوی در آسایشگاهی در گلاب دره اتفاق میافتد. در رمان شخصیتهای دیگری نیز وجود دارند. کابلی به خاطر خیانت همسرش خودخواسته وارد آسایشگاه شده است. مطالعهی زیاد دانیال نازی را به پوچی رسانده. نوری در اثر نرسیدن به معشوقهاش دچار جنون شدهاست. کوهی رئیس آسایگاه دائما در حال دستور دادن دیده میشود. رمان پایان خوشی دارد. این پایان خوش مهری بر توانایی انسان در گذر از مشکلات است.
دراز کشیدهام روی تختخواب. چشمها را که میبندم خوابی که دیدهام مثل کابوسی باز توی کلهام رژه میرود. ششماهْ گذشته اما کابوسش عین بختک افتاده است به جانم. توی این مدت که مرا آوردهاند اینجا سعی کردهام فراموشش کنـم، امـا نتوانستهام. سعـی کردهام خم شوم روی خودم تا نیمـی از خودم را پاک کنم امـا نتوانستهام. بعضیها همهی خودشان را پاک میکنند و میروند. لابد میتوانند. من نمیتوانم ...