کتاب منهای عشق نوشته ایزابل آلنده با ترجمه گیسو پارسای، توسط انتشارات آریابان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: رمان خارجی
ماجرا در نخستین سالگرد تاجگذاری ویکتوریا امانوئل شکل گرفت. هنگامی که سلسله جدید پادشاهی در ایتالیا، همچنان طنین شلیک گلوله توپ هواداران گاریبالدی را می شنید. تختخواب زیبایی که در فلورانس ساخته و به خانه ای وارد شد که ساکنان آن، از اهالی شیلی ساکن ایالات متحده بودند. هر چند عشق، ناکامی و کامیابی زمینه اصلی این رمان زیباست ولی هرگز نباید سایر زمینه های موجود در آن را که تاریخ شیلی شیوه زندگی در ایالات متحده، نحوه زندگی مردمان قرن نوزدهم و بیستم در این دو کشور و پرده برداری از رمز و راز موجود در محله، چینی ها در آمریکا را که به تصویر می کشد، از یاد برد.
قسمتی از کتاب:
در عین حال، سایر افراد خانواده معتقد بودند که آن زن باید هیولایی را که در وجود من پرورش یافته، از بین ببرد. خاله هایم او را زنی پایین تر از خودشان طبقه بندی، بر علیه او به پائولینا شکایت و نجابت اش را زیر سوال بردند. در مقابل، ویلیامز که از نظر من آگاه ترین فرد در مورد مسایل اجتماعی و طبقه بندی های آن بود، آن خانم معلم را دوست داشت. ماتیلده، شش روز در هفته، بدون وقفه، هر روز ساعت هفت صبح به خانه می آمد و من در لباس سفید آهار زده، ناخن های کوتاه و موهای بافته و شانه زده منتظر ورود او بودم.
کتاب منهای عشق نوشته ایزابل آلنده با ترجمه گیسو پارسای، توسط انتشارات آریابان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: رمان خارجی
ماجرا در نخستین سالگرد تاجگذاری ویکتوریا امانوئل شکل گرفت. هنگامی که سلسله جدید پادشاهی در ایتالیا، همچنان طنین شلیک گلوله توپ هواداران گاریبالدی را می شنید. تختخواب زیبایی که در فلورانس ساخته و به خانه ای وارد شد که ساکنان آن، از اهالی شیلی ساکن ایالات متحده بودند. هر چند عشق، ناکامی و کامیابی زمینه اصلی این رمان زیباست ولی هرگز نباید سایر زمینه های موجود در آن را که تاریخ شیلی شیوه زندگی در ایالات متحده، نحوه زندگی مردمان قرن نوزدهم و بیستم در این دو کشور و پرده برداری از رمز و راز موجود در محله، چینی ها در آمریکا را که به تصویر می کشد، از یاد برد.
قسمتی از کتاب:
در عین حال، سایر افراد خانواده معتقد بودند که آن زن باید هیولایی را که در وجود من پرورش یافته، از بین ببرد. خاله هایم او را زنی پایین تر از خودشان طبقه بندی، بر علیه او به پائولینا شکایت و نجابت اش را زیر سوال بردند. در مقابل، ویلیامز که از نظر من آگاه ترین فرد در مورد مسایل اجتماعی و طبقه بندی های آن بود، آن خانم معلم را دوست داشت. ماتیلده، شش روز در هفته، بدون وقفه، هر روز ساعت هفت صبح به خانه می آمد و من در لباس سفید آهار زده، ناخن های کوتاه و موهای بافته و شانه زده منتظر ورود او بودم.