کتاب مرگ خانم مگینتی نوشته آگاتا کریسی ترجمه مجتبی عبدالله نژاد توسط انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: کودک و نوجوان، داستان های نوجوان، رمان
این کتاب ماجراهای دیگری از هرکول پوآرو را روایت میکند. مرگ خانم مگینتی مانند بیشتر کتابهای کریستی با استقبال خیلی خوب مخاطبین روبرو شد، میلیونها نسخه از آن فروش رفت و به سی زبان مختلف هم ترجمه شده است. داستان این کتاب دربارهٔ پیرزنی به نام مگینتی است که در یک روستا زندگی میکند و به قتل میرسد. ابتدا مستاجر او متهم میشود، اما پوآرو معتقد است که این حدس اشتباه است. داستان کتاب با مرگ فرد دیگری از اهالی روستا ادامه پیدا میکند و ماجرا به اتفاقهایی که در گذشته رخ داده ربط پیدا میکند و حالا پوآرو به دنبال پیدا کردن قاتل میگردد.
خانم آلیور در را فشار داد و وارد شد... هیچ یک از چراغ ها روشن نبودند که به نظر او بی توجهی میزبان را می رساند. ثروتمندان اغلب خیلی مقتصد می شوند... عطر بخصوصی در هال به مشام می رسید، عطری قوی و گران قیمت... وضعیت طوری بود که خانم آلیور فکر کرد نکند خانه را اشتباهی آمده اند... بعد کلید چراغ را پیدا کرد و فشار داد. نور چراغ تمام هال مربع شکل را روشن کرد. در اتاق نشیمن نیمه باز و از لای آن پای خانم آپوارد دیده می شد؛
کتاب مرگ خانم مگینتی نوشته آگاتا کریسی ترجمه مجتبی عبدالله نژاد توسط انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: کودک و نوجوان، داستان های نوجوان، رمان
این کتاب ماجراهای دیگری از هرکول پوآرو را روایت میکند. مرگ خانم مگینتی مانند بیشتر کتابهای کریستی با استقبال خیلی خوب مخاطبین روبرو شد، میلیونها نسخه از آن فروش رفت و به سی زبان مختلف هم ترجمه شده است. داستان این کتاب دربارهٔ پیرزنی به نام مگینتی است که در یک روستا زندگی میکند و به قتل میرسد. ابتدا مستاجر او متهم میشود، اما پوآرو معتقد است که این حدس اشتباه است. داستان کتاب با مرگ فرد دیگری از اهالی روستا ادامه پیدا میکند و ماجرا به اتفاقهایی که در گذشته رخ داده ربط پیدا میکند و حالا پوآرو به دنبال پیدا کردن قاتل میگردد.
خانم آلیور در را فشار داد و وارد شد... هیچ یک از چراغ ها روشن نبودند که به نظر او بی توجهی میزبان را می رساند. ثروتمندان اغلب خیلی مقتصد می شوند... عطر بخصوصی در هال به مشام می رسید، عطری قوی و گران قیمت... وضعیت طوری بود که خانم آلیور فکر کرد نکند خانه را اشتباهی آمده اند... بعد کلید چراغ را پیدا کرد و فشار داد. نور چراغ تمام هال مربع شکل را روشن کرد. در اتاق نشیمن نیمه باز و از لای آن پای خانم آپوارد دیده می شد؛