کتاب مجموعه ملکه سرخ کتاب دوم شمشیر شیشه ای نوشته ویکتوریا اویارد با ترجمه محمدصالح نورانی زاده, توسط انتشارات کتاب سرای تندیس به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: رمان, داستان فانتزی, ادبیات داستانی, داستانی با خصوصیاتی متمایز
کتاب شمشیر شیشهای (Glass Sword) دومین کتاب از مجموعهی چهار جلدی به نام ملکهی سرخ (Red Queen) است که نسخهی انگلیسی آن در فوریهی 2016 چاپ شد. جلد اول این مجموعه به نام ملکهی سرخ در زمستان 1394 چاپ شده و جلد سوم و چهارم که نامشان هنوز مشخص نشده است، به ترتیب در 2017 و 2018 چاپ خواهند شد. همچنین دو نیم جلد نیز در مورد شخصیتهای مهم این مجموعه و با نامهای آواز ملکه (Queen Song) و زخمهای پولادین (Steel Scars) در نظر گرفته شدهاند که در زمستان 1394 چاپ شدند.
اگر تنها یک حقیقت وجود داشته باشد که مر بارو آن را بداند، این است که او با بقیه فرق دارد.
خون مر بارو به رنگ سرخ است ــ مثل دیگر مردم سرخ و معمولی، اما توانایی نقرهای مانندش که کنترل آذرخش است، او را تبدیل به سلاحی کرده که شورای سلطنتی سعی در کنترلش دارد.
حکومت او را یک ناممکن، و شخصیتی دروغین خطاب میکند، اما با گذر زمان، و هنگامی که مر از دست میون کالور، شاهزاده ــ و دوستی ــ که به او خیانت کرد فرار میکند، متوجه حقیقتی هیجانانگیز میشود. اینکه او تنها فرد نژادش نیست.
مر همچنان که از دست میون، که حالا پادشاهی خشن شده، فرار میکند، به دنبال دیگر سرخها و نقرهایهایی میگردد که در این نبرد کمکش کنند.
اما به زودی مر خود را در مسیری خطرناک میبیند، و این احتمال وجود دارد که خودش هم به همان هیولاهایی تبدیل بشود که همیشه از آنها متنفر بوده است.
آیا او زیر بار سنگین زندگیهایی که باید برای این شورش از بین بروند خرد خواهد شد؟ یا اینکه خیانتها و توطئهها او را آبدیده کردهاند؟
در جلد دوم مجموعهی ملکه سرخ نبرد میان نیروهای شورشی و دنیای قسمت شده با خون بالا میگیرد، و شرایط موجود، مر را در برابر تاریکیای که پیوسته در روحش رشد میکند قرار میدهد.
««من سلاحی در قالب گوشت و خون هستم، شمشیری هستم که در پوست مخفی شده است. برای کشتن یک پادشاه، و پایان دادن به سلطنت خونین او قبل از اینکه شروع بشود به دنیا آمدهام. آتش و آذرخش میون را به عرش رساندند، و آتش و آذرخش هم او را به فرش خواهند رساند.
«نمیذارم دوباره بهت آسیبی برسونه.»
نفسش باعث میشود به خود بلرزم. حس عجیبیست که وقتی توسط اینهمه حرارت محاصره شدهای، از سرما بلرزی. میگویم: «حرفت رو باور میکنم.»
این کتاب داستانی تخیلی و فانتزی با نوشتاری زیبا می باشد.
کتاب مجموعه ملکه سرخ کتاب دوم شمشیر شیشه ای نوشته ویکتوریا اویارد با ترجمه محمدصالح نورانی زاده, توسط انتشارات کتاب سرای تندیس به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: رمان, داستان فانتزی, ادبیات داستانی, داستانی با خصوصیاتی متمایز
کتاب شمشیر شیشهای (Glass Sword) دومین کتاب از مجموعهی چهار جلدی به نام ملکهی سرخ (Red Queen) است که نسخهی انگلیسی آن در فوریهی 2016 چاپ شد. جلد اول این مجموعه به نام ملکهی سرخ در زمستان 1394 چاپ شده و جلد سوم و چهارم که نامشان هنوز مشخص نشده است، به ترتیب در 2017 و 2018 چاپ خواهند شد. همچنین دو نیم جلد نیز در مورد شخصیتهای مهم این مجموعه و با نامهای آواز ملکه (Queen Song) و زخمهای پولادین (Steel Scars) در نظر گرفته شدهاند که در زمستان 1394 چاپ شدند.
اگر تنها یک حقیقت وجود داشته باشد که مر بارو آن را بداند، این است که او با بقیه فرق دارد.
خون مر بارو به رنگ سرخ است ــ مثل دیگر مردم سرخ و معمولی، اما توانایی نقرهای مانندش که کنترل آذرخش است، او را تبدیل به سلاحی کرده که شورای سلطنتی سعی در کنترلش دارد.
حکومت او را یک ناممکن، و شخصیتی دروغین خطاب میکند، اما با گذر زمان، و هنگامی که مر از دست میون کالور، شاهزاده ــ و دوستی ــ که به او خیانت کرد فرار میکند، متوجه حقیقتی هیجانانگیز میشود. اینکه او تنها فرد نژادش نیست.
مر همچنان که از دست میون، که حالا پادشاهی خشن شده، فرار میکند، به دنبال دیگر سرخها و نقرهایهایی میگردد که در این نبرد کمکش کنند.
اما به زودی مر خود را در مسیری خطرناک میبیند، و این احتمال وجود دارد که خودش هم به همان هیولاهایی تبدیل بشود که همیشه از آنها متنفر بوده است.
آیا او زیر بار سنگین زندگیهایی که باید برای این شورش از بین بروند خرد خواهد شد؟ یا اینکه خیانتها و توطئهها او را آبدیده کردهاند؟
در جلد دوم مجموعهی ملکه سرخ نبرد میان نیروهای شورشی و دنیای قسمت شده با خون بالا میگیرد، و شرایط موجود، مر را در برابر تاریکیای که پیوسته در روحش رشد میکند قرار میدهد.
««من سلاحی در قالب گوشت و خون هستم، شمشیری هستم که در پوست مخفی شده است. برای کشتن یک پادشاه، و پایان دادن به سلطنت خونین او قبل از اینکه شروع بشود به دنیا آمدهام. آتش و آذرخش میون را به عرش رساندند، و آتش و آذرخش هم او را به فرش خواهند رساند.
«نمیذارم دوباره بهت آسیبی برسونه.»
نفسش باعث میشود به خود بلرزم. حس عجیبیست که وقتی توسط اینهمه حرارت محاصره شدهای، از سرما بلرزی. میگویم: «حرفت رو باور میکنم.»
این کتاب داستانی تخیلی و فانتزی با نوشتاری زیبا می باشد.