کتاب مثل یک راهب فکر کن نوشته جی شتی ترجمه محمدمصطفی ابراهیمی توسط انتشارات مون به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، خودیاری، خودسازی، مدی تیشن
انگیزۀ دوم آرزوست، یعنی زمانی که بهدنبالِ رضایت از خود هستیم. مسیر ما بهسمت ماجراها، لذتها و آرامش اغلب بهشکل هدفهای مادی درمیآید. دلمان خانهای میلیوندلاری، استقلال مالی یا عروسی مجلل میخواهد. هنگامی که از مردم میخواهم هدفهای خود را بنویسند، اغلب پاسخهایی میدهند که بیشتر شبیه موفقیت است. فکر میکنیم موفقیت برابر با خوشبختی است، اما این ایده توهمی بیش نیست. واژۀ سانسکریت برای توهم، مایا است، به معنای اعتقاد به آنچه نیست. وقتی اجازه میدهیم دستاوردهای مادی و موفقیتها مسیرمان را تعیین کنند، در این توهم زندگی میکنیم که خوشبختی ناشی از موفقیتهای بیرونی است، اما اغلب اوقات میفهمیم که وقتی به آنچه میخواهیم میرسیم، وقتی موفقیت را مییابیم، منجر به خوشبختی نمیشود.
جیم کَری یکبار گفت: «فکر میکنم همۀ انسانها باید ثروتمند و مشهور شوند و هر کاری را که آرزو کردهاند انجام دهند تا متوجه شوند این جوابی نیست که میخواستند.» توهم موفقیت نهتنها با درآمد و تحصیل ارتباط دارد، بلکه به دستاوردهایی مانند پزشک شدن یا ارتقای درجه یا حفظ کردنِ کتاب مقدس نیز وابسته است. خواستۀ من در داستان بالا اینکه بتوانم تمام آیات کتاب مقدس را حفظ باشم نسخۀ تمایلات مادی یک راهب است. مانند هریک از این «خواستهها»، جاهطلبیام حول نتیجهای بیرونی متمرکز شده بود اینکه مثل آن راهب چشمگیر باشم.
روشنفکر معنوی آمریکایی به نام تارا براچ، بنیانگذار انجمن مراقبۀ بینش واشنگتن، مینویسد: «تا زمانی که خوشبختی خود را به وقایع بیرونی زندگی پیوند دهیم که همواره در حالِ تغییر هستند، همیشه منتظر آن خواهیم ماند.
کتاب مثل یک راهب فکر کن نوشته جی شتی ترجمه محمدمصطفی ابراهیمی توسط انتشارات مون به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، خودیاری، خودسازی، مدی تیشن
انگیزۀ دوم آرزوست، یعنی زمانی که بهدنبالِ رضایت از خود هستیم. مسیر ما بهسمت ماجراها، لذتها و آرامش اغلب بهشکل هدفهای مادی درمیآید. دلمان خانهای میلیوندلاری، استقلال مالی یا عروسی مجلل میخواهد. هنگامی که از مردم میخواهم هدفهای خود را بنویسند، اغلب پاسخهایی میدهند که بیشتر شبیه موفقیت است. فکر میکنیم موفقیت برابر با خوشبختی است، اما این ایده توهمی بیش نیست. واژۀ سانسکریت برای توهم، مایا است، به معنای اعتقاد به آنچه نیست. وقتی اجازه میدهیم دستاوردهای مادی و موفقیتها مسیرمان را تعیین کنند، در این توهم زندگی میکنیم که خوشبختی ناشی از موفقیتهای بیرونی است، اما اغلب اوقات میفهمیم که وقتی به آنچه میخواهیم میرسیم، وقتی موفقیت را مییابیم، منجر به خوشبختی نمیشود.
جیم کَری یکبار گفت: «فکر میکنم همۀ انسانها باید ثروتمند و مشهور شوند و هر کاری را که آرزو کردهاند انجام دهند تا متوجه شوند این جوابی نیست که میخواستند.» توهم موفقیت نهتنها با درآمد و تحصیل ارتباط دارد، بلکه به دستاوردهایی مانند پزشک شدن یا ارتقای درجه یا حفظ کردنِ کتاب مقدس نیز وابسته است. خواستۀ من در داستان بالا اینکه بتوانم تمام آیات کتاب مقدس را حفظ باشم نسخۀ تمایلات مادی یک راهب است. مانند هریک از این «خواستهها»، جاهطلبیام حول نتیجهای بیرونی متمرکز شده بود اینکه مثل آن راهب چشمگیر باشم.
روشنفکر معنوی آمریکایی به نام تارا براچ، بنیانگذار انجمن مراقبۀ بینش واشنگتن، مینویسد: «تا زمانی که خوشبختی خود را به وقایع بیرونی زندگی پیوند دهیم که همواره در حالِ تغییر هستند، همیشه منتظر آن خواهیم ماند.