کتاب مبانی روان شناختی مدیریت رفتار کودکان بی قرار و بیش فعال نوشته دکتر غلامعلی افروز, محمد عاشوری, توسط انتشارات دانشگاه تهران با موضوع روانشناسی و علوم تربیتی, روانشناسی کودک و نوجوان, کودکان کم توجه و بیش فعال به چاپ رسیده است.
در دو دهۀ اخیر به دلایل گوناگون از سوی بسیاری محققان و متخصصان کودکان استثنایی توجه بسیارای نسبت به وضعیت کودکان بیشفعال معطوف شده و مقالهها و کتابهای گوناگونی در همین ارتباط منتشر شدهاست. بدون تردید نخستین و مهمترین گام در طراحی و اجرای برنامههای توانبخشی و مدیریت رفتار کودکان بیشفعال، ارزیابی جامع ویژگیهای زیستی، شناختی و عاطفی ایشان و در نتیجه تشخیص دقیق، قبل از اطلاق هرگونه عنوان یا برچسب نادرست است.
متأسفانه در بسیاری از موارد، هنگامیکه کودکی با عنوان بیشفعال یا فزونکُنش به مراکز خدمات روانشناسی یا روانپزشکی معرفی میشود اغلب روانشناسان و روانپزشکان محترم با مفروض تلقی کردن تشخیص اولیه و احساس نبود نیاز به ارزیابیهای بالینی مجدد برنامهها، توصیهها و رویکردهای درمانی مورد نظر خود را برای توانبخشی اختلال بیشفعالی ارائه میکنند. اما تجارب حرفهای مؤلفان این اثر بیانگر آن است که در دهه اخیر بسیاری از کودکانی که با عنوان یا برچسب بیشفعالی به خدمات روانشناسی معرفی شدهاند به سادگی با یک ارزیابی بالینی اولیه مشخص شده که این کودکان با وجود نشان دادن برخی از علائم و نشانگان بیشفعالی و فزونکنشی، در شرایط مطلوب نگرشی و انگیزشی و برخورداری از امنیت روانی و احساس خوشایند عاطفی از دامنه توجه بسیار رضایتبخشی برخوردارند.
به سخن دیگر درصد قابلتوجهی از کودکانی که با برچسب بیشفعال معرفی میشوند فقط مبتلا به یک اختلال رفتاری قابل مدیریت و اصلاح به نام «بیقراری» هستند. از جمله اهداف تألیف این اثر، جلب توجه همه کارشناسان و صاحبنظران حوزۀ روانشناسی و توانبخشی کودکان استثنایی به تمیز بههنگام و تشخیص افتراقی سریع کودکان بیشفعال و کودکان بیقرار است.
کتاب مبانی روان شناختی مدیریت رفتار کودکان بی قرار و بیش فعال نوشته دکتر غلامعلی افروز, محمد عاشوری, توسط انتشارات دانشگاه تهران با موضوع روانشناسی و علوم تربیتی, روانشناسی کودک و نوجوان, کودکان کم توجه و بیش فعال به چاپ رسیده است.
در دو دهۀ اخیر به دلایل گوناگون از سوی بسیاری محققان و متخصصان کودکان استثنایی توجه بسیارای نسبت به وضعیت کودکان بیشفعال معطوف شده و مقالهها و کتابهای گوناگونی در همین ارتباط منتشر شدهاست. بدون تردید نخستین و مهمترین گام در طراحی و اجرای برنامههای توانبخشی و مدیریت رفتار کودکان بیشفعال، ارزیابی جامع ویژگیهای زیستی، شناختی و عاطفی ایشان و در نتیجه تشخیص دقیق، قبل از اطلاق هرگونه عنوان یا برچسب نادرست است.
متأسفانه در بسیاری از موارد، هنگامیکه کودکی با عنوان بیشفعال یا فزونکُنش به مراکز خدمات روانشناسی یا روانپزشکی معرفی میشود اغلب روانشناسان و روانپزشکان محترم با مفروض تلقی کردن تشخیص اولیه و احساس نبود نیاز به ارزیابیهای بالینی مجدد برنامهها، توصیهها و رویکردهای درمانی مورد نظر خود را برای توانبخشی اختلال بیشفعالی ارائه میکنند. اما تجارب حرفهای مؤلفان این اثر بیانگر آن است که در دهه اخیر بسیاری از کودکانی که با عنوان یا برچسب بیشفعالی به خدمات روانشناسی معرفی شدهاند به سادگی با یک ارزیابی بالینی اولیه مشخص شده که این کودکان با وجود نشان دادن برخی از علائم و نشانگان بیشفعالی و فزونکنشی، در شرایط مطلوب نگرشی و انگیزشی و برخورداری از امنیت روانی و احساس خوشایند عاطفی از دامنه توجه بسیار رضایتبخشی برخوردارند.
به سخن دیگر درصد قابلتوجهی از کودکانی که با برچسب بیشفعال معرفی میشوند فقط مبتلا به یک اختلال رفتاری قابل مدیریت و اصلاح به نام «بیقراری» هستند. از جمله اهداف تألیف این اثر، جلب توجه همه کارشناسان و صاحبنظران حوزۀ روانشناسی و توانبخشی کودکان استثنایی به تمیز بههنگام و تشخیص افتراقی سریع کودکان بیشفعال و کودکان بیقرار است.