کتاب عشق سالهای وبا نوشته گابریل گارسیا مارکز با ترجمه کیومرث پارسای، توسط انتشارات آریابان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی، داستانهای کلمبیایی
عشق، درونمایه ایست که در آثار مارکز خودنمایی می کند و در عشق سالهای وبا در اوج قرار دارد، جریانات این داستان گاه دور از ذهن و شگفتی آفرینند آن چنان که خواننده را بهت زده می کنند؛ زنی که در کمال زیبایی به دست مردی زشت روی سپرده می شود، قتلی با ماجرایی به ظاهر ساده که کنکاش در آن وجود اساسی عشق را نمایان می کند. مارکز نویسنده ای واقع گراست که در آثارش حوادث و نکاتی شگفت انگیز و به دور از حقیقت را با چنان لطفی روایت می کند که خواننده را وادار به پذیرفتن آن ها بعنوان جزئی از زندگی می کند.
بخشی از متن کتاب
هنگامی که در سواحل کاراییب پیاده شد، دست روی قلبش گذاشت و قاطعانه با خود گفت که حاضر نیست حتی یک لحظه از زندگی در آنجا را با همه دوران حضور در اروپا عوض کند. هنوز جوانتر و بی تجربه تر از آن بود که متوجه شود قلب انسان همیشه خاطرات تلخ را فراموش و لحظات خوش را بزرگنمایی می کند و به همین دلیل ناراحتیهای زندگی آدمی، قابل تحمل می شود. زمانی که به نرده های فلزی و سفید رنگ عرشه کشتی تکیه داده بود و به خاک وطن نزدیک می شد، پرندگان نشسته روی بامها و رخت شستن و لباس پهن کردن زنان طبقات پایین اجتماع روی طنابهای ایوانها مناطق پست و عقب مانده شهر را تماشا می کرد و درمی یافت چه مسوولیت سنگینی برعهده دارد.