کتاب صبح جادویی نوشته هال الرود ترجمه فروزنده دولت یاری توسط انتشارات نیک فرجام به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، موفقیت، راه و رسم زندگی
داستان این کتاب از این قرار است که؛ در ابتدا به معرفی حال و روز سال 2008 نویسنده پرداخته. در آن سال، آمریکا دچار بحران اقتصادی بدی بود که باعث شد نویسنده خودش هم بدهی 425هزار دلاری به بار بیاورد. در این زمان، هال الرود از لحاظ ذهنی، جسمی، احساسی و مالی به پایین ترین نقطه ی ممکن رسیده بود و زندگی را با پریشانی و ناامیدی سپری می کرد. سپس با مشورت یکی از دوستانش برای بهبود شرایط روحی و فکری خود، یک روز صبح، زودتر از همیشه بیدار شد و به پیاده روی پرداخت. در حین پیاده روی یک واکمن هم همراهش برده بود و به یک سخنرانی درباره پیشرفت شخصی از جیم ران گوش می داد. گرچه قبلا هم آن را شنیده بود؛ ولی این بار یکی از جملات جیمز ران جرقه ای در فکر او به وجود آورد: «سطح موفقیت شما به ندرت از سطح پیشرفت شخصی تان فراتر می رود؛ زیرا موفقیت چیزی است که شما با شخصی که به آن تبدیل می شوید جذبش می کنید، به عبارت دیگر سطح موفقیت شما در همه ی جنبه های زندگی به ندرت از سطح پیشرفت شخصی شما (دانش، مهارت ها، اعتقادات، عادت ها و...) فراتر می رود و معمولا در موازات آن است.» هال می گوید: گرچه این جمله را پیشتر هم شنیده بودم؛ اما هرگز منظورش را متوجه نشده بودم.
گاهی چیزی را بارها و بارها می شنوید؛ اما به آن توجه نمی کنید. ناگهان یک روز نظرتان را به خودش جلب می کند؛ زیرا شما آمادگی ذهنی دارید. آن صبح، من آمادگی ذهنی داشتم و آن موضوع نظرم را جلب کرد. با شنیدن این جمله ناگهان از حرکت ایستادم. ناگهان خودم را در برابر حقیقت دیدم. در مقیاس 1 تا 10 می خواستم به سطح دهم موفیقت برسم؛ اما سطح پیشرفتم 2 بود. شاید در یک روز خوب حدود 3 یا 4 می شد. پی بردم که این مشکل همه ی ماست. ما در همه ی جنبه های زندگی، از جمله سلامتی، خوشبختی، شرایط مالی، روابط اجتماعی، شرایط شغلی و شرایط روحی به دنبال سطح 10 موفقیت هستیم؛ اما اگر سطح پیشرفت شخصی ما (دانش، تجربه، طرز فکر، باورها و...) در هر یک از جنبه های زندگی در سطح 10 نباشد، زندگیمان همواره دچار کشمش خواهد بود. دنیای بیرون ما همیشه بازتابی از دنیای درون ماست.
کتاب صبح جادویی نوشته هال الرود ترجمه فروزنده دولت یاری توسط انتشارات نیک فرجام به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، موفقیت، راه و رسم زندگی
داستان این کتاب از این قرار است که؛ در ابتدا به معرفی حال و روز سال 2008 نویسنده پرداخته. در آن سال، آمریکا دچار بحران اقتصادی بدی بود که باعث شد نویسنده خودش هم بدهی 425هزار دلاری به بار بیاورد. در این زمان، هال الرود از لحاظ ذهنی، جسمی، احساسی و مالی به پایین ترین نقطه ی ممکن رسیده بود و زندگی را با پریشانی و ناامیدی سپری می کرد. سپس با مشورت یکی از دوستانش برای بهبود شرایط روحی و فکری خود، یک روز صبح، زودتر از همیشه بیدار شد و به پیاده روی پرداخت. در حین پیاده روی یک واکمن هم همراهش برده بود و به یک سخنرانی درباره پیشرفت شخصی از جیم ران گوش می داد. گرچه قبلا هم آن را شنیده بود؛ ولی این بار یکی از جملات جیمز ران جرقه ای در فکر او به وجود آورد: «سطح موفقیت شما به ندرت از سطح پیشرفت شخصی تان فراتر می رود؛ زیرا موفقیت چیزی است که شما با شخصی که به آن تبدیل می شوید جذبش می کنید، به عبارت دیگر سطح موفقیت شما در همه ی جنبه های زندگی به ندرت از سطح پیشرفت شخصی شما (دانش، مهارت ها، اعتقادات، عادت ها و...) فراتر می رود و معمولا در موازات آن است.» هال می گوید: گرچه این جمله را پیشتر هم شنیده بودم؛ اما هرگز منظورش را متوجه نشده بودم.
گاهی چیزی را بارها و بارها می شنوید؛ اما به آن توجه نمی کنید. ناگهان یک روز نظرتان را به خودش جلب می کند؛ زیرا شما آمادگی ذهنی دارید. آن صبح، من آمادگی ذهنی داشتم و آن موضوع نظرم را جلب کرد. با شنیدن این جمله ناگهان از حرکت ایستادم. ناگهان خودم را در برابر حقیقت دیدم. در مقیاس 1 تا 10 می خواستم به سطح دهم موفیقت برسم؛ اما سطح پیشرفتم 2 بود. شاید در یک روز خوب حدود 3 یا 4 می شد. پی بردم که این مشکل همه ی ماست. ما در همه ی جنبه های زندگی، از جمله سلامتی، خوشبختی، شرایط مالی، روابط اجتماعی، شرایط شغلی و شرایط روحی به دنبال سطح 10 موفقیت هستیم؛ اما اگر سطح پیشرفت شخصی ما (دانش، تجربه، طرز فکر، باورها و...) در هر یک از جنبه های زندگی در سطح 10 نباشد، زندگیمان همواره دچار کشمش خواهد بود. دنیای بیرون ما همیشه بازتابی از دنیای درون ماست.