کتاب سینما به روایت هوارد هاکس

کتاب سینما به روایت هوارد هاکس نوشته جوزف مک براید ترجمه  پرویز دوائی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: هنر، سینما، تئاتر، نقد و بررسی

«هوارد هاکس» و نبوغش در قریب به پنجاه سال فیلمسازی‌اش مشهود است؛ از هشت فیلم دوران صامتش، فیلم‌هایی که پس از ناطق شدن سینما ساخت و فیلم‌هایی که پس از ورود رنگ به سینما! تنوع ژانری فیلم‌های او نیز نمودی دیگر از اوج خلاقیت و هوشمندی این قصه‌گوی بزرگ است؛ کمدی‌های پارودی سرشار از ریزبینی و نکته‌سنجی‌اش، نوآرهای سرشار از تعلیق و کشکمش‌اش، وسترن‌های شورانگیز طناز و نفس‌گیرش و حتی فیلم‌های حادثه‌ای و ماجراجویانه‌اش که از بهترین نمونه‌های اکشن در همه‌ی زمان‌ها هستند! این حجم از تنوع و درعین‌حال نوآور بودن فقط از یک هنرمند/شاعر/تکنسین برمی‌آید به نام «هوارد هاکس». البته هاکس نیز هم‌چون همکار فقیدش «جان فورد» با همه‌ی پیچیدگی‌های ذهنی‌اش، به دلیل اشرافش بر سینما، آن را چندان پیچیده نمی‌دید و ازهمین‌رو بود که این گفتار ساده از او هنوز یک متر و معیار درست است: «یک فیلم خوب مجموعه‌ای از تعدادی نمای خوب و متوسط است بدون نمای بد که البته یکی از آن نماهای خوب، آخرین نمای فیلم است!»

تنوع ژانری‌ای که فیلم‌های هاکس داشتند باعث شده بود بسیاری از منتقدان آنگلوساکسون او را جدی نگیرند، اما فرانسوی‌ها، ازجمله آندره بازن و شاگردانش در «کایه‌دوسینما» طبق معمول جلوتر از همتایان آمریکایی و انگلیسی‌شان درباره‌ی اهمیت هاکس گفتند و نوشتند و این شد که بعدتر مطالعات سینمایی به طور جدی به هوارد هاکس و عظمت کارش پرداخت. کتاب «سینما به روایت هوارد هاکس» روایت نقادانه و تحلیلی «جوزف مک‌براید» از فیلم‌های هاکس و دوران فیلمسازی اوست. مک‌براید در این کتاب فیلم‌ به فیلم پیش آمده و همراه با تصاویر و توضیحاتی موجز و کامل، اهمیت هاکس و دست‌آوردهایش برای تاریخ سینما را روایت کرده است. «سینما به روایت هوارد هاکس» یکی از نمونه‌های شاخصی‌ست که باید هر دانش‌جو، فیلمساز تازه‌کار و علاقه‌مند جدی سینمایی آن را بخواند و برای آموختن طریقت سینما در والاترین وجه‌اش سر کلاس فیلمسازی هوارد هاکس بنشیند.

بخشی از متن کتاب

 می‌شود کمی از خانواده و سال‌های اولیه‌ی زندگی‌تان برای‌مان تعریف کنید؟ من حدوداً دوساله بودم که خانواده از ایندیانا به شهر نینا در ایالت ویسکانسین نقل‌مکان کرد. پدر و پدربزرگ و عمویم همگی کارخانه‌ی‌ کاغذسازی داشتند. بعداً چون مادرم مریض شد من حدودهای ده‌ سالم بود که به کالیفرنیا آمدیم و در پاسادِنا شروع کردیم به زندگی. پدرم در یک مؤسسه‌ی هتل‌داری که در سانفرانسیسکو صاحب تعدادی هتل بزرگ بود سِمَت معاون رئیس مؤسسه را داشت. بعد در گِلِندورا صاحب یک باغ پرتقال شدیم. دوره‌ی دبیرستان را در گِلِندورا گذراندم و بعد در پاسادِنا به مدرسه‌ی خوبی رفتم به اسم ثروپ انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا یا کالتِک که کار با چوب و فلزکاری را یاد می‌دادند. هر کس می‌خواست بعدها مهندسی بخواند اول به این مدرسه می‌رفت. مدرسه‌ی مقدماتی [دانشگاه] را در اکستر گذراندم و بعد به دانشگاه کورنل رفتم. 

راست است که ماجرای فیلم شما، بیا و بگیرش  براساس زندگی شخصیت پدربزرگ‌تان بنا شده؟ بله، ولی در واقع براساس شخصیت چهار نفر بود و اِدنا فِربِر نویسنده‌ی رمانی که اساس سناریوِ فیلم بود برای قصه‌اش قسمت‌هایی از زندگی هر یک از این افراد را گرفته بود. همه‌ی این اشخاص تاجران بزرگ چوب بودند. اِدنا فِربِر در مغازه‌ای یا فروشگاهی، از این‌ها که همه‌چیز به قیمت پنج سنت و ده سنت است، در شهر اَپل‌تُن، در ویسکانسین کارمند بود. بعدها که با هم صحبت می‌کردیم، از من پرسید: «این همه‌چیز را راجع‌به این جریان از کجا می‌دانی؟» گفتم: «آدمی که درباره‌اش نوشته‌ای پدربزرگم بود.»‌ گفت: «خدای من!» گفتم: «خیال دارم بعضی از جاهای داستانت را عوض کنم.» گفت: «عوض کن و فکرش را هم نکن.» 

پدربزرگِ شما هم از قماش مردان سرسخت و خشنی مثل جان وین بود؟ خیلی بیش‌تر از جان وین حس طنز داشت...

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
88,000
٪7
81,840 تومان
توضیحات

کتاب سینما به روایت هوارد هاکس نوشته جوزف مک براید ترجمه  پرویز دوائی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: هنر، سینما، تئاتر، نقد و بررسی

«هوارد هاکس» و نبوغش در قریب به پنجاه سال فیلمسازی‌اش مشهود است؛ از هشت فیلم دوران صامتش، فیلم‌هایی که پس از ناطق شدن سینما ساخت و فیلم‌هایی که پس از ورود رنگ به سینما! تنوع ژانری فیلم‌های او نیز نمودی دیگر از اوج خلاقیت و هوشمندی این قصه‌گوی بزرگ است؛ کمدی‌های پارودی سرشار از ریزبینی و نکته‌سنجی‌اش، نوآرهای سرشار از تعلیق و کشکمش‌اش، وسترن‌های شورانگیز طناز و نفس‌گیرش و حتی فیلم‌های حادثه‌ای و ماجراجویانه‌اش که از بهترین نمونه‌های اکشن در همه‌ی زمان‌ها هستند! این حجم از تنوع و درعین‌حال نوآور بودن فقط از یک هنرمند/شاعر/تکنسین برمی‌آید به نام «هوارد هاکس». البته هاکس نیز هم‌چون همکار فقیدش «جان فورد» با همه‌ی پیچیدگی‌های ذهنی‌اش، به دلیل اشرافش بر سینما، آن را چندان پیچیده نمی‌دید و ازهمین‌رو بود که این گفتار ساده از او هنوز یک متر و معیار درست است: «یک فیلم خوب مجموعه‌ای از تعدادی نمای خوب و متوسط است بدون نمای بد که البته یکی از آن نماهای خوب، آخرین نمای فیلم است!»

تنوع ژانری‌ای که فیلم‌های هاکس داشتند باعث شده بود بسیاری از منتقدان آنگلوساکسون او را جدی نگیرند، اما فرانسوی‌ها، ازجمله آندره بازن و شاگردانش در «کایه‌دوسینما» طبق معمول جلوتر از همتایان آمریکایی و انگلیسی‌شان درباره‌ی اهمیت هاکس گفتند و نوشتند و این شد که بعدتر مطالعات سینمایی به طور جدی به هوارد هاکس و عظمت کارش پرداخت. کتاب «سینما به روایت هوارد هاکس» روایت نقادانه و تحلیلی «جوزف مک‌براید» از فیلم‌های هاکس و دوران فیلمسازی اوست. مک‌براید در این کتاب فیلم‌ به فیلم پیش آمده و همراه با تصاویر و توضیحاتی موجز و کامل، اهمیت هاکس و دست‌آوردهایش برای تاریخ سینما را روایت کرده است. «سینما به روایت هوارد هاکس» یکی از نمونه‌های شاخصی‌ست که باید هر دانش‌جو، فیلمساز تازه‌کار و علاقه‌مند جدی سینمایی آن را بخواند و برای آموختن طریقت سینما در والاترین وجه‌اش سر کلاس فیلمسازی هوارد هاکس بنشیند.

بخشی از متن کتاب

 می‌شود کمی از خانواده و سال‌های اولیه‌ی زندگی‌تان برای‌مان تعریف کنید؟ من حدوداً دوساله بودم که خانواده از ایندیانا به شهر نینا در ایالت ویسکانسین نقل‌مکان کرد. پدر و پدربزرگ و عمویم همگی کارخانه‌ی‌ کاغذسازی داشتند. بعداً چون مادرم مریض شد من حدودهای ده‌ سالم بود که به کالیفرنیا آمدیم و در پاسادِنا شروع کردیم به زندگی. پدرم در یک مؤسسه‌ی هتل‌داری که در سانفرانسیسکو صاحب تعدادی هتل بزرگ بود سِمَت معاون رئیس مؤسسه را داشت. بعد در گِلِندورا صاحب یک باغ پرتقال شدیم. دوره‌ی دبیرستان را در گِلِندورا گذراندم و بعد در پاسادِنا به مدرسه‌ی خوبی رفتم به اسم ثروپ انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا یا کالتِک که کار با چوب و فلزکاری را یاد می‌دادند. هر کس می‌خواست بعدها مهندسی بخواند اول به این مدرسه می‌رفت. مدرسه‌ی مقدماتی [دانشگاه] را در اکستر گذراندم و بعد به دانشگاه کورنل رفتم. 

راست است که ماجرای فیلم شما، بیا و بگیرش  براساس زندگی شخصیت پدربزرگ‌تان بنا شده؟ بله، ولی در واقع براساس شخصیت چهار نفر بود و اِدنا فِربِر نویسنده‌ی رمانی که اساس سناریوِ فیلم بود برای قصه‌اش قسمت‌هایی از زندگی هر یک از این افراد را گرفته بود. همه‌ی این اشخاص تاجران بزرگ چوب بودند. اِدنا فِربِر در مغازه‌ای یا فروشگاهی، از این‌ها که همه‌چیز به قیمت پنج سنت و ده سنت است، در شهر اَپل‌تُن، در ویسکانسین کارمند بود. بعدها که با هم صحبت می‌کردیم، از من پرسید: «این همه‌چیز را راجع‌به این جریان از کجا می‌دانی؟» گفتم: «آدمی که درباره‌اش نوشته‌ای پدربزرگم بود.»‌ گفت: «خدای من!» گفتم: «خیال دارم بعضی از جاهای داستانت را عوض کنم.» گفت: «عوض کن و فکرش را هم نکن.» 

پدربزرگِ شما هم از قماش مردان سرسخت و خشنی مثل جان وین بود؟ خیلی بیش‌تر از جان وین حس طنز داشت...

مشخصات
  • ناشر
    چشمه
  • نویسنده
    جوزف مک براید
  • مترجم
    پرویز دوائی
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1400
  • نوبت چاپ
    اول
  • تعداد صفحات
    296
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش