کتاب سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش نوشته هاروکی موراکامی ترجمه امیرمهدی حقیقت توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: رمان، ادبیات ملل، رمان های خارجی
سارا با چشمهای تنگ نگاهش کرد. «توی توکیو یک دوست هم پیدا نکردی؟»
سوکورو گفت «نمیدانم چرا، ولی نتوانستم دیگر. فکر کنم من اساساً آدم بِجوشی نیستم. ولی اشتباه نکن اینجوری هم نبود که همهی درها را روی خودم بسته باشم و اینها. اولینباری بود که تنها زندگی میکردم، خودم بودم و خودم و میشد هر کاری که دوست دارم بکنم. از روزهام لذت میبردم. خطوط راهآهنِ توکیو مثل یک تارعنکبوت سرتاسر شهر پخش است، با یک عالمه ایستگاه که حتا نمیشود شمردشان. فقط دیدنشان کلی وقت میگرفت. دوست داشتم به ایستگاههای جورواجور سر بزنم، نگاه کنم ببینم چهطور طراحی شدهاند، با مداد نقشههاشان را بکشم و هر چیز خاصی که به چشمم میآمد، یادداشت کنم.»
سارا گفت «پس انگار حسابی خوش میگذشته.»
با این همه، خود دانشگاه چندان هیجانانگیز نبود. اولش بیشتر واحدهای عمومی بود، درسها انگیزه نمیدادند و آنقدر حوصلهسربر بودند که کرخ میشد.
کتاب سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش نوشته هاروکی موراکامی ترجمه امیرمهدی حقیقت توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: رمان، ادبیات ملل، رمان های خارجی
سارا با چشمهای تنگ نگاهش کرد. «توی توکیو یک دوست هم پیدا نکردی؟»
سوکورو گفت «نمیدانم چرا، ولی نتوانستم دیگر. فکر کنم من اساساً آدم بِجوشی نیستم. ولی اشتباه نکن اینجوری هم نبود که همهی درها را روی خودم بسته باشم و اینها. اولینباری بود که تنها زندگی میکردم، خودم بودم و خودم و میشد هر کاری که دوست دارم بکنم. از روزهام لذت میبردم. خطوط راهآهنِ توکیو مثل یک تارعنکبوت سرتاسر شهر پخش است، با یک عالمه ایستگاه که حتا نمیشود شمردشان. فقط دیدنشان کلی وقت میگرفت. دوست داشتم به ایستگاههای جورواجور سر بزنم، نگاه کنم ببینم چهطور طراحی شدهاند، با مداد نقشههاشان را بکشم و هر چیز خاصی که به چشمم میآمد، یادداشت کنم.»
سارا گفت «پس انگار حسابی خوش میگذشته.»
با این همه، خود دانشگاه چندان هیجانانگیز نبود. اولش بیشتر واحدهای عمومی بود، درسها انگیزه نمیدادند و آنقدر حوصلهسربر بودند که کرخ میشد.