کتاب روح پراگ نوشته ایوان کلیما با ترجمه خشایار دیهیمی، توسط نشرنی با موضوع ادبیات, ادبیات جهان, رمان خارجی, پراگ شهری رازآلود و پرهیجان به چاپ رسیده است.
ایوان کلیما در کنار میلان کوندرا و واسلاو هاول یکی از بزرگترین نویسندگان ادبیات چک می باشد که بیشتر آثارش دربارهٔ تاریکی ها و مشکلات دوره حکومت دیکتاتورها ی مختلف بر مردم می باشد کلیما سالهای دوره کودکی ش را در ترزین اشتات سپری کرد. بعد از بهار پراگ(دوره ای است که آزادی های فردی وجود داشت) بسیاری از نوشته های کلیما و دوستانش ممنوع چاپ شدند. با این وجود کلیما از چک خارج نشد و خواست در کنار شادیها و غمهای هم وطنانش بماند.یک سال قبل از بهار پراگ نیز به دلیل انتقادهایش از حکومت کمونیستی چکسلواکی بازداشت شده بود.
در طول دو سال گذشته، بسیار سفر کردهام. شهرهای بسیاری را دیدهام و کلیساها، موزهها، باغها، و قصرهای بسیار. این دیدارها ملغمه غریبی از احساسات و تاثرات در من برجای گذاشته است، و علیالخصوص این احساس شک را که در کجا باید منتظر دیدن چه چیزی باشم. احساس شک حاصل خاطرات بد نیست؛ احساس شک حاصل این است که بهندرت وقت آن را پیدا میکنم که رابطهای با این شهرها برقرار کنم. هر شهری مثل یک آدم است: اگر رابطه اصیلی با آن برقرار نکنیم، فقط نامی بر جای میماند، یک شکل و صورت بیرونی که خیلی زود از حافظه و خاطرهمان میرود و رنگ میبازد. برای برقرار کردن چنین رابطهای، باید بتوانیم شهر را با دقت ببینیم و شخصیت خاص و استثنایی آن را دریابیم، آن «من» شهر، روح شهر، هویت آن، و شرایط زندگی آن که در طول زمان و در عرض مکان آن پدید آمده است. پراگ شهری رازآلود و پرهیجان است که با حال و هوایش، با مخلوط غریب سه فرهنگش الهامبخش خلاقیت افراد بسیاری شده است. سه فرهنگی که چندین دهه، یا حتی قرنها در این شهر در کنار هم میزیستهاند.
در ایران با کتاب روح پراگ ، ایوان کلیما معرفی شد.
برخی از آثار ایوان کلیما
کتاب روح پراگ نوشته ایوان کلیما با ترجمه خشایار دیهیمی، توسط نشرنی با موضوع ادبیات, ادبیات جهان, رمان خارجی, پراگ شهری رازآلود و پرهیجان به چاپ رسیده است.
ایوان کلیما در کنار میلان کوندرا و واسلاو هاول یکی از بزرگترین نویسندگان ادبیات چک می باشد که بیشتر آثارش دربارهٔ تاریکی ها و مشکلات دوره حکومت دیکتاتورها ی مختلف بر مردم می باشد کلیما سالهای دوره کودکی ش را در ترزین اشتات سپری کرد. بعد از بهار پراگ(دوره ای است که آزادی های فردی وجود داشت) بسیاری از نوشته های کلیما و دوستانش ممنوع چاپ شدند. با این وجود کلیما از چک خارج نشد و خواست در کنار شادیها و غمهای هم وطنانش بماند.یک سال قبل از بهار پراگ نیز به دلیل انتقادهایش از حکومت کمونیستی چکسلواکی بازداشت شده بود.
در طول دو سال گذشته، بسیار سفر کردهام. شهرهای بسیاری را دیدهام و کلیساها، موزهها، باغها، و قصرهای بسیار. این دیدارها ملغمه غریبی از احساسات و تاثرات در من برجای گذاشته است، و علیالخصوص این احساس شک را که در کجا باید منتظر دیدن چه چیزی باشم. احساس شک حاصل خاطرات بد نیست؛ احساس شک حاصل این است که بهندرت وقت آن را پیدا میکنم که رابطهای با این شهرها برقرار کنم. هر شهری مثل یک آدم است: اگر رابطه اصیلی با آن برقرار نکنیم، فقط نامی بر جای میماند، یک شکل و صورت بیرونی که خیلی زود از حافظه و خاطرهمان میرود و رنگ میبازد. برای برقرار کردن چنین رابطهای، باید بتوانیم شهر را با دقت ببینیم و شخصیت خاص و استثنایی آن را دریابیم، آن «من» شهر، روح شهر، هویت آن، و شرایط زندگی آن که در طول زمان و در عرض مکان آن پدید آمده است. پراگ شهری رازآلود و پرهیجان است که با حال و هوایش، با مخلوط غریب سه فرهنگش الهامبخش خلاقیت افراد بسیاری شده است. سه فرهنگی که چندین دهه، یا حتی قرنها در این شهر در کنار هم میزیستهاند.
در ایران با کتاب روح پراگ ، ایوان کلیما معرفی شد.
برخی از آثار ایوان کلیما