کتاب در خدمت و خیانت زنان (گفتارهایی درباره ی زنان) نوشته شهلا زرلکی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: علوم اجتماعی، مطالعات اجتماعی، جنبه های روانشناسی
در این کتاب از پرداختن به فرهنگ و تاریخ مرد سالار و نقش آن در فرو کاستن نقش های زنانه پرهیز کرده ام. تنها به این دلیل ساده که امروز هر روزنی را که بگشایی سخن از ستم تاریخی مردان است و مظلومیت زنان. نخواستم مرتکب تکرار این قصه ی مکرر شوم.تمرکز بحث های این کتاب بر بازنمایی و توصیف ویژگی های زینتی زن است. در این مسیر از نظریات مطرح روانشناسی برای تبیین مفاهیم و تعاریف یاری گرفتم. وقتی از زن حرف می زنیم نمی توانیم از فمینیسم و آثار و عواقب آن حرف نزنیم ...
و اما عشق. عشق در مسیر حرکت نوع به سوی امتزاج و یکی شدن چه نقشی دارد؟
معقول و منطقی نیست اگر همهٔ تکاپوی آدمی را برای رسیدن به زیر سقف مشترک، ناشی از سرمای بیرون بدانیم. این استدلال از جنس منطق غریزی است. منطقی که از طریق قانون بقای نوع عمل میکند. در این کشش و کوشش به سوی پیوند دایمی، گاه پای چیز دیگری به میان میآید. در واقع بهتر است بگوییم میل به بقا را اشتیاق دیگری یاری میکند. نام این اشتیاق کمکی را عشق گذاشتهاند.
شاید اغراقآمیز بهنظر برسد اما عشق توتم زندگی زن است. پیش از این هم گفتم در مسیر جانبخشی و ملموس جلوه دادن آرا و نظرات، اغراق و مبالغه ابزار خوبی است. بیگمان مخاطب آگاه خود میداند چگونه دست به خوانش متنی بزند که برای اثبات خود از صنعت ادبی مبالغه کمک میگیرد. پس در این بخش از نوشتار که به احساس مبالغهآمیز عشق اختصاص دارد، میتوان از مبالغه یاری خواست.
زندگی زن از آغاز تا پایان با فرازونشیبهای عشق جریان مییابد. دست تقدیرْ عشق و زن را بههم گره زده است.
کتاب در خدمت و خیانت زنان (گفتارهایی درباره ی زنان) نوشته شهلا زرلکی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: علوم اجتماعی، مطالعات اجتماعی، جنبه های روانشناسی
در این کتاب از پرداختن به فرهنگ و تاریخ مرد سالار و نقش آن در فرو کاستن نقش های زنانه پرهیز کرده ام. تنها به این دلیل ساده که امروز هر روزنی را که بگشایی سخن از ستم تاریخی مردان است و مظلومیت زنان. نخواستم مرتکب تکرار این قصه ی مکرر شوم.تمرکز بحث های این کتاب بر بازنمایی و توصیف ویژگی های زینتی زن است. در این مسیر از نظریات مطرح روانشناسی برای تبیین مفاهیم و تعاریف یاری گرفتم. وقتی از زن حرف می زنیم نمی توانیم از فمینیسم و آثار و عواقب آن حرف نزنیم ...
و اما عشق. عشق در مسیر حرکت نوع به سوی امتزاج و یکی شدن چه نقشی دارد؟
معقول و منطقی نیست اگر همهٔ تکاپوی آدمی را برای رسیدن به زیر سقف مشترک، ناشی از سرمای بیرون بدانیم. این استدلال از جنس منطق غریزی است. منطقی که از طریق قانون بقای نوع عمل میکند. در این کشش و کوشش به سوی پیوند دایمی، گاه پای چیز دیگری به میان میآید. در واقع بهتر است بگوییم میل به بقا را اشتیاق دیگری یاری میکند. نام این اشتیاق کمکی را عشق گذاشتهاند.
شاید اغراقآمیز بهنظر برسد اما عشق توتم زندگی زن است. پیش از این هم گفتم در مسیر جانبخشی و ملموس جلوه دادن آرا و نظرات، اغراق و مبالغه ابزار خوبی است. بیگمان مخاطب آگاه خود میداند چگونه دست به خوانش متنی بزند که برای اثبات خود از صنعت ادبی مبالغه کمک میگیرد. پس در این بخش از نوشتار که به احساس مبالغهآمیز عشق اختصاص دارد، میتوان از مبالغه یاری خواست.
زندگی زن از آغاز تا پایان با فرازونشیبهای عشق جریان مییابد. دست تقدیرْ عشق و زن را بههم گره زده است.