کتاب دختر شینا (خاطرات قدم خیر محمدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر) نوشته بهناز ضرابی زاده, توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات فارسی، داستان های فارسی، خاطرات و زندگینامه
سر ظهر بود و داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می شد و به حیاط ختم می شد پایین امدم که یکدفعه پس جوانی رو به رویم ظاهر شد. جا خوردم زبانم بن امد برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد پس سرش را پایین انداخت و سلام داد آن قدر هول شده بودم که نتوانسم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یک نفس به خانه خودمان رفتم. زن برادرم خدیجه داشت از چاه آب می کشید من را که دیدی دلو آی از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بود گفت قدم چی شده؟ چرا رنگت پریده؟
کتاب دختر شینا (خاطرات قدم خیر محمدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر) نوشته بهناز ضرابی زاده, توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات فارسی، داستان های فارسی، خاطرات و زندگینامه
سر ظهر بود و داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می شد و به حیاط ختم می شد پایین امدم که یکدفعه پس جوانی رو به رویم ظاهر شد. جا خوردم زبانم بن امد برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد پس سرش را پایین انداخت و سلام داد آن قدر هول شده بودم که نتوانسم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یک نفس به خانه خودمان رفتم. زن برادرم خدیجه داشت از چاه آب می کشید من را که دیدی دلو آی از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بود گفت قدم چی شده؟ چرا رنگت پریده؟