کتاب خریدشناسی نوشته مارتین لیندستروم با ترجمه سارا نظری, توسط انتشارات مبلغان با موضوع بازاریابی، برندسازی، موفقیت در کسب و کار، فروش به چاپ رسیده است.
با گسترش روش ها و شناخت بیشتر از اهداف و برنامه های نورومارکتینگ کم کم نه تنها جامعۀ علمی، بلکه مدیران شرکت های تجاری نیز به این علم علاقه مند شدند و نتایج آن را با دقت و حساسیت بیشتری مطالعه کردند و به کار گرفتند. مقولۀ بازاریابی عصبی ظرف این سال ها روز به روز نتایج شایان توجه تری به دست داده است، تا جایی که بسیاری، نتایج آن را از مطالعات تحقیقات بازاریابی چه به روش کمّی و چه به روش کیفی دقیق تر می دانند، هرچند هنوز این علم در آغاز راه است.
برخی از نتایج تحقیقاتی در این حوزه حیرت آور است. این تحقیقات، دامنۀ گسترده ای پیدا کرده است و برخی از برندهای بزرگ جهان مثل یونی لیور که کالاهای گوناگونی چون کُلدکرم، خمیردندان، صابون و حتی چای لیپتون را تولید می کند، به تازگی با یک شرکت اسکن مغزی برای بررسی احساس مشتریان درمورد بستنی پرفروشش قرارداد بسته است و یا سخنگوی شرکت مایکروسافت اذعان می کند که انسان ها گزارشگران ضعیفی از کنش هایشان هستند. به همین علت شرکت برای ثبت فعالیت الکتریکی مغز افراد می خواهد از دستگاه ئی ئی جی (EEG) استفاده کند تا ببیند مردم در حین تعامل کردن با رایانه هایشان چه احساسی دارند.
مطالعۀ عصب شناسان راجع به چگونگی کارکرد مغز ما و اینکه چقدر مایلیم بابت یک محصول پول بپردازیم، ارزیابی کریستین دیور از عطر جدیدش به نام ژادور به وسیله آزمایش اف ام آر ای (FMRI) بر روی مغز مشتریان، بررسی تأثیر آگهی تبلیغاتی کوکاکولا بر فروش از طریق اسکن مغزی افراد و صدها مورد مطالعات نورومارکتینگ دیگر ظرف این سال ها موجب شده است تا این علم از جایگاه مطمئن تری در مطالعات بازاریابی و تبلیغات برخوردار شود.
کتاب خریدشناسی نوشته مارتین لیندستروم با ترجمه سارا نظری, توسط انتشارات مبلغان با موضوع بازاریابی، برندسازی، موفقیت در کسب و کار، فروش به چاپ رسیده است.
با گسترش روش ها و شناخت بیشتر از اهداف و برنامه های نورومارکتینگ کم کم نه تنها جامعۀ علمی، بلکه مدیران شرکت های تجاری نیز به این علم علاقه مند شدند و نتایج آن را با دقت و حساسیت بیشتری مطالعه کردند و به کار گرفتند. مقولۀ بازاریابی عصبی ظرف این سال ها روز به روز نتایج شایان توجه تری به دست داده است، تا جایی که بسیاری، نتایج آن را از مطالعات تحقیقات بازاریابی چه به روش کمّی و چه به روش کیفی دقیق تر می دانند، هرچند هنوز این علم در آغاز راه است.
برخی از نتایج تحقیقاتی در این حوزه حیرت آور است. این تحقیقات، دامنۀ گسترده ای پیدا کرده است و برخی از برندهای بزرگ جهان مثل یونی لیور که کالاهای گوناگونی چون کُلدکرم، خمیردندان، صابون و حتی چای لیپتون را تولید می کند، به تازگی با یک شرکت اسکن مغزی برای بررسی احساس مشتریان درمورد بستنی پرفروشش قرارداد بسته است و یا سخنگوی شرکت مایکروسافت اذعان می کند که انسان ها گزارشگران ضعیفی از کنش هایشان هستند. به همین علت شرکت برای ثبت فعالیت الکتریکی مغز افراد می خواهد از دستگاه ئی ئی جی (EEG) استفاده کند تا ببیند مردم در حین تعامل کردن با رایانه هایشان چه احساسی دارند.
مطالعۀ عصب شناسان راجع به چگونگی کارکرد مغز ما و اینکه چقدر مایلیم بابت یک محصول پول بپردازیم، ارزیابی کریستین دیور از عطر جدیدش به نام ژادور به وسیله آزمایش اف ام آر ای (FMRI) بر روی مغز مشتریان، بررسی تأثیر آگهی تبلیغاتی کوکاکولا بر فروش از طریق اسکن مغزی افراد و صدها مورد مطالعات نورومارکتینگ دیگر ظرف این سال ها موجب شده است تا این علم از جایگاه مطمئن تری در مطالعات بازاریابی و تبلیغات برخوردار شود.