کتاب خانه ای که در ان بزرگ شدیم نوشته لیزا جول ترجمه علی شاهمرادی توسط انتشارات آموت به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی می باشد.
رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته روایت می شود و به بیان خاطرات خانواده ای ساده و در عین حال شگرف که در یک خانه قدیمی زندگی می کردند و در آنجا بزرگ شدند می پردازد. این داستان محدودیت های روابط خانوادگی، تاثیر رفتار، اعمال و عملکرد انسان ها بر یکدیگر، جنگ و جدال بین افرادی که کنار هم زندگی می کنند و توانایی تحمل مشکلات و سختی ها را ندارند و از هم فاصله می گیرند و…… را به تصویر می کشد.
لورلی آن را در باغ به همراه چای و نان شیرمال و خامه سرو کرد. نوشیدنی و یک ظرف پر از توت فرنگی هم بود. دو قلوها پابرهنه عقب و جلو می رفتند و با شیلنگ تفنگ آبی شان را پر می کردند و هرچه به آنها گفته می شد که این کار را نکنند، بی توجه به هم آب می پاشیدند. تام و بن به سمت پایین باغ رفتند تا درون ننوی پارچه ای که بین دو درخت بسته شده بود، سیگار بکشند و حرف های خنده آور محرمانه برای هم تعریف کنند. مگان و بتان در کنار هم نشسته بودند و به گفتگوی بزرگ تر ها گوش می دادند.
چرا خرید از آژانس کتاب؟
خرید از آژانس کتاب به شما این اطمینان را میدهد که نسخه اصلی و بهروز کتاب خانه ای که در آن بزرگ شدیم را دریافت خواهید کرد. ما با ارائه خدمات سریع، ارسال امن و قیمت مناسب، تجربه خریدی آسان و مطمئن را برای شما فراهم میآوریم.
برای خرید این کتاب و مشاهده کتابهای دیگر، به فروشگاه آنلاین آژانس کتاب مراجعه کنید.
کتاب خانه ای که در ان بزرگ شدیم نوشته لیزا جول ترجمه علی شاهمرادی توسط انتشارات آموت به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی می باشد.
رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته روایت می شود و به بیان خاطرات خانواده ای ساده و در عین حال شگرف که در یک خانه قدیمی زندگی می کردند و در آنجا بزرگ شدند می پردازد. این داستان محدودیت های روابط خانوادگی، تاثیر رفتار، اعمال و عملکرد انسان ها بر یکدیگر، جنگ و جدال بین افرادی که کنار هم زندگی می کنند و توانایی تحمل مشکلات و سختی ها را ندارند و از هم فاصله می گیرند و…… را به تصویر می کشد.
لورلی آن را در باغ به همراه چای و نان شیرمال و خامه سرو کرد. نوشیدنی و یک ظرف پر از توت فرنگی هم بود. دو قلوها پابرهنه عقب و جلو می رفتند و با شیلنگ تفنگ آبی شان را پر می کردند و هرچه به آنها گفته می شد که این کار را نکنند، بی توجه به هم آب می پاشیدند. تام و بن به سمت پایین باغ رفتند تا درون ننوی پارچه ای که بین دو درخت بسته شده بود، سیگار بکشند و حرف های خنده آور محرمانه برای هم تعریف کنند. مگان و بتان در کنار هم نشسته بودند و به گفتگوی بزرگ تر ها گوش می دادند.