رمان تهوع نوشته ژان پل سارتر با ترجمه امیر جلال الدین اعلم، توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان خارجی می باشد.
آنتوان روکانتن، قهرمان رمان تهوع، تک و تنها در شهر بوویل زندگی می کند. هر چند دست اندر کار پژوهشی تاریخی است، باری دل مشغولی عمده اش ” وجود” است، وجودی که او به آن می اندیشد، وجود در ساحت متافیزیکی اش نیست بلکه وجود در ساحت آن جهانی و جلوه گر در موقعیت های اجتماعی فرد آدمی و روابط وی با افراد دیگر جامعه است. دو چیز روح کانتن را می آزارد: یکی آنکه این وجود، در ذات خود، ناواجب و ناعقلانی است، و دیگر آنکه پیرامون او را جماعتیی ” رجاله”، با احساساتی دروغین و اندیشه های کلیشه ای، فرا گرفته اند. برخورد با این وجود ناعقلانی در انبوه جزئیات مبتذلش، گونه ای بیزاری و دل آشوبه و ” تهوع” در روکانتن پدید می آورد. روکانتن به تجربه پی برده است که موسیقی حالت ” تهوع” را در او می زداید و احساس بسط و خوشی به او می دهد. بفرجام، پس از سیر و سلوکی دردناک، درمی یابد که برای رهیدن از چنبره هستی مهمل و ناموجهش باید ارزش هایی برای خودش بیافریند و برخورد وجودی ویژه ای اختیار کند. او به ادبیات دل می نهد و در این عرصه، رمان نویسی را به وجه خاص بر می گزیند. به این سان، امیدوار است که معنایی ارزشمند به زندگی بی معنای پیشینش بدهد.
رمان تهوع نوشته ژان پل سارتر با ترجمه امیر جلال الدین اعلم، توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان خارجی می باشد.
آنتوان روکانتن، قهرمان رمان تهوع، تک و تنها در شهر بوویل زندگی می کند. هر چند دست اندر کار پژوهشی تاریخی است، باری دل مشغولی عمده اش ” وجود” است، وجودی که او به آن می اندیشد، وجود در ساحت متافیزیکی اش نیست بلکه وجود در ساحت آن جهانی و جلوه گر در موقعیت های اجتماعی فرد آدمی و روابط وی با افراد دیگر جامعه است. دو چیز روح کانتن را می آزارد: یکی آنکه این وجود، در ذات خود، ناواجب و ناعقلانی است، و دیگر آنکه پیرامون او را جماعتیی ” رجاله”، با احساساتی دروغین و اندیشه های کلیشه ای، فرا گرفته اند. برخورد با این وجود ناعقلانی در انبوه جزئیات مبتذلش، گونه ای بیزاری و دل آشوبه و ” تهوع” در روکانتن پدید می آورد. روکانتن به تجربه پی برده است که موسیقی حالت ” تهوع” را در او می زداید و احساس بسط و خوشی به او می دهد. بفرجام، پس از سیر و سلوکی دردناک، درمی یابد که برای رهیدن از چنبره هستی مهمل و ناموجهش باید ارزش هایی برای خودش بیافریند و برخورد وجودی ویژه ای اختیار کند. او به ادبیات دل می نهد و در این عرصه، رمان نویسی را به وجه خاص بر می گزیند. به این سان، امیدوار است که معنایی ارزشمند به زندگی بی معنای پیشینش بدهد.