برج
کتاب تمساح نوشته فیودور داستایفسکی با ترجمه بابک شهاب توسط انتشارات برج با موضوع رمان خارجی به چاپ رسیده است.
«تمساح» یکی از آثار کوتاه اما بسیار نمادین و طنزآلود داستایفسکی است که با زبانی کنایهآمیز به نقد جامعه، بوروکراسی، خودشیفتگی روشنفکرانه و بیمعنایی پیشرفت ظاهری میپردازد. این داستان با فضایی غیرواقعی و اغراقشده آغاز میشود، اما در عمق خود تصویری کاملاً واقعی از روابط انسانی و ساختارهای اجتماعی ارائه میدهد.
داستایفسکی در داستان «تمساح» با بهرهگیری از طنزی تند و گزنده، واقعیتی اجتماعی و فکری را در قالب موقعیتی بهظاهر مضحک روایت میکند. ایوان ماتْوِیچ، کارمند دونپایهای که به شکلی نامتعارف در شکم تمساح محبوس میشود، نه قربانیِ رنج و مرگ، بلکه بدل به سخنرانی پرحرف و خودشیفته میگردد؛ کسی که حبس فیزیکیاش نهتنها صدایش را خاموش نمیکند، بلکه به او تریبونی تازه میبخشد. این وارونگی، هستهی اصلی طنز داستان را شکل میدهد.
بسیاری از منتقدان، تمساح را نمادی از سرمایهداری نوظهور، تمدن غرب، یا ساختارهای بلعندهی قدرت دانستهاند؛ ساختارهایی که انسان را در خود هضم میکنند، بیآنکه الزاماً او را نابود سازند. ایوان در شکم تمساح، بهجای اعتراض یا تلاش برای رهایی، به توجیه وضعیت موجود میپردازد و حتی آن را فرصتی برای ارتقای جایگاه اجتماعی و فکری خود میبیند. همین رضایت عجیب، داستان را از یک روایت فانتزی صرف فراتر میبرد و آن را به نقدی تلخ بر خودفریبی روشنفکران، بوروکراسی بیجان و عقلانیت معیوب بدل میکند.
مقایسهی این داستان با روایت یونس در شکم ماهی، بیش از آنکه شباهتی مذهبی داشته باشد، تضادی معنایی را برجسته میکند: یونس در شکم ماهی به توبه و بازگشت میرسد، اما ایوان ماتْوِیچ در شکم تمساح، به پرگویی، خودبزرگبینی و انفعال. داستایفسکی با همین تقابل، تصویری هجوآمیز از انسانی ارائه میدهد که حتی در دل بحران، از بازاندیشی ناتوان است.
«تمساح» اگرچه از آثار کوتاه و کمتر شناختهشدهی داستایفسکی بهشمار میرود، اما بهروشنی نشان میدهد که دغدغههای همیشگی او—از نقد عقلانیت صوری گرفته تا افشای پوچی انسان مدرن—حتی در قالب طنز نیز حضوری پررنگ دارند. این داستان، خندهای تلخ بر لب میآورد؛ خندهای که خیلی زود به تأملی عمیق دربارهی نسبت انسان با قدرت، جامعه و خویشتن بدل میشود.
چرا خرید از آژانس کتاب؟
خرید از آژانس کتاب به شما این اطمینان را میدهد که نسخه اصلی و بهروز کتاب تمساح نشر برج را دریافت خواهید کرد. ما با ارائه خدمات سریع، ارسال امن و قیمت مناسب، تجربه خریدی آسان و مطمئن را برای شما فراهم میآوریم.
برای خرید این کتاب و مشاهده کتابهای دیگر، به فروشگاه آنلاین آژانس کتاب مراجعه کنید.
کتاب تمساح نوشته فیودور داستایفسکی با ترجمه بابک شهاب توسط انتشارات برج با موضوع رمان خارجی به چاپ رسیده است.
«تمساح» یکی از آثار کوتاه اما بسیار نمادین و طنزآلود داستایفسکی است که با زبانی کنایهآمیز به نقد جامعه، بوروکراسی، خودشیفتگی روشنفکرانه و بیمعنایی پیشرفت ظاهری میپردازد. این داستان با فضایی غیرواقعی و اغراقشده آغاز میشود، اما در عمق خود تصویری کاملاً واقعی از روابط انسانی و ساختارهای اجتماعی ارائه میدهد.
داستایفسکی در داستان «تمساح» با بهرهگیری از طنزی تند و گزنده، واقعیتی اجتماعی و فکری را در قالب موقعیتی بهظاهر مضحک روایت میکند. ایوان ماتْوِیچ، کارمند دونپایهای که به شکلی نامتعارف در شکم تمساح محبوس میشود، نه قربانیِ رنج و مرگ، بلکه بدل به سخنرانی پرحرف و خودشیفته میگردد؛ کسی که حبس فیزیکیاش نهتنها صدایش را خاموش نمیکند، بلکه به او تریبونی تازه میبخشد. این وارونگی، هستهی اصلی طنز داستان را شکل میدهد.
بسیاری از منتقدان، تمساح را نمادی از سرمایهداری نوظهور، تمدن غرب، یا ساختارهای بلعندهی قدرت دانستهاند؛ ساختارهایی که انسان را در خود هضم میکنند، بیآنکه الزاماً او را نابود سازند. ایوان در شکم تمساح، بهجای اعتراض یا تلاش برای رهایی، به توجیه وضعیت موجود میپردازد و حتی آن را فرصتی برای ارتقای جایگاه اجتماعی و فکری خود میبیند. همین رضایت عجیب، داستان را از یک روایت فانتزی صرف فراتر میبرد و آن را به نقدی تلخ بر خودفریبی روشنفکران، بوروکراسی بیجان و عقلانیت معیوب بدل میکند.
مقایسهی این داستان با روایت یونس در شکم ماهی، بیش از آنکه شباهتی مذهبی داشته باشد، تضادی معنایی را برجسته میکند: یونس در شکم ماهی به توبه و بازگشت میرسد، اما ایوان ماتْوِیچ در شکم تمساح، به پرگویی، خودبزرگبینی و انفعال. داستایفسکی با همین تقابل، تصویری هجوآمیز از انسانی ارائه میدهد که حتی در دل بحران، از بازاندیشی ناتوان است.
«تمساح» اگرچه از آثار کوتاه و کمتر شناختهشدهی داستایفسکی بهشمار میرود، اما بهروشنی نشان میدهد که دغدغههای همیشگی او—از نقد عقلانیت صوری گرفته تا افشای پوچی انسان مدرن—حتی در قالب طنز نیز حضوری پررنگ دارند. این داستان، خندهای تلخ بر لب میآورد؛ خندهای که خیلی زود به تأملی عمیق دربارهی نسبت انسان با قدرت، جامعه و خویشتن بدل میشود.