کتاب ترمیم شکست عشقی عاطفی نوشته بهروز اتونی توسط انتشارات بهارسبز با موضوع روانشناسی به چاپ رسیده است.
در زندگی لحظاتِ پی در پی و به شدت تكرارشونده و ملالآوری وجود دارد كه خودمختار، و بیاراده آدمی، صرفِ نبشِ قبرِ دیروز و دیروزها میشود و صاحب خود را با درونی آكنده از آه، اندوه و، خشم و، نفرت، بر سر چنین مزار متعفنی میایستاند و مجبور به ژاژخایی و بیهودهگویی و بیهودهاندیشی میكند، به گونهای كه بدینسان خواهد گفت: «یاد باد روزهای خوشی كه با آن یار تمام عیار گذشت!» و یا، «ای دریغ از عمر رفتهای كه در كنار آن یار بیلیاقت خیانتكار، به همین سادگی از كف برفت!» و آنگاه كه از سر مزار آن یار رفته، و آن رابطه مرده و، آن دیروز در گذشته، اندوهبارتر از لحظات پیشین به دنیای واقعی بازمیگردد، زندگی خود را تاریكتر از قبل مییابد
زندگییی سوت و كور و تیره و تار، كه مدتهاست دیگر چنگی به دل نمیزند؛ تو گویی كه در نبود آن یار رفته، تار از پود زندگی برداشته شده است و این جامهی نخنما شدهی زندگی، ارزش دوباره پوشیدن ندارد! این روایت ملالآور و جانشكار، روایت زندگی همهی شكستخوردگان عشقی عاطفیست؛ همهی آن كسانی كه تا بخش تاریك، اما واقعی روایت عاشقانه خود، و آن یار رفته را نیابند و نبینند، نیز با نیمهی روشن خود، ملاقاتی نداشته باشند و او را در آغوش نكشند، محال ممكن است كه دست از این تكرار جانفرسای كشنده، بردارند. این كتاب ضمن روایت نیمه پنهان آن حكایت عاشقانه و آن یار رفته، نقاب از چهرهی واقعیتهایی برخواهد داشت كه مواجهه با آن، لازمهی ترمیم شكست عشقی عاطفی خواهد بود؛ و بیگمان، خوانندگان ارجمند خود را به ترمیمی از جنس «بزرگی» و رشدی از جنس «بشكوهی» خواهد رساند.
کتاب ترمیم شکست عشقی عاطفی نوشته بهروز اتونی توسط انتشارات بهارسبز با موضوع روانشناسی به چاپ رسیده است.
در زندگی لحظاتِ پی در پی و به شدت تكرارشونده و ملالآوری وجود دارد كه خودمختار، و بیاراده آدمی، صرفِ نبشِ قبرِ دیروز و دیروزها میشود و صاحب خود را با درونی آكنده از آه، اندوه و، خشم و، نفرت، بر سر چنین مزار متعفنی میایستاند و مجبور به ژاژخایی و بیهودهگویی و بیهودهاندیشی میكند، به گونهای كه بدینسان خواهد گفت: «یاد باد روزهای خوشی كه با آن یار تمام عیار گذشت!» و یا، «ای دریغ از عمر رفتهای كه در كنار آن یار بیلیاقت خیانتكار، به همین سادگی از كف برفت!» و آنگاه كه از سر مزار آن یار رفته، و آن رابطه مرده و، آن دیروز در گذشته، اندوهبارتر از لحظات پیشین به دنیای واقعی بازمیگردد، زندگی خود را تاریكتر از قبل مییابد
زندگییی سوت و كور و تیره و تار، كه مدتهاست دیگر چنگی به دل نمیزند؛ تو گویی كه در نبود آن یار رفته، تار از پود زندگی برداشته شده است و این جامهی نخنما شدهی زندگی، ارزش دوباره پوشیدن ندارد! این روایت ملالآور و جانشكار، روایت زندگی همهی شكستخوردگان عشقی عاطفیست؛ همهی آن كسانی كه تا بخش تاریك، اما واقعی روایت عاشقانه خود، و آن یار رفته را نیابند و نبینند، نیز با نیمهی روشن خود، ملاقاتی نداشته باشند و او را در آغوش نكشند، محال ممكن است كه دست از این تكرار جانفرسای كشنده، بردارند. این كتاب ضمن روایت نیمه پنهان آن حكایت عاشقانه و آن یار رفته، نقاب از چهرهی واقعیتهایی برخواهد داشت كه مواجهه با آن، لازمهی ترمیم شكست عشقی عاطفی خواهد بود؛ و بیگمان، خوانندگان ارجمند خود را به ترمیمی از جنس «بزرگی» و رشدی از جنس «بشكوهی» خواهد رساند.