کتاب بهتر است با یک نفر حرف بزنی نوشته لوری گاتلیب با ترجمه خدیجه صفایی, لیلی پلاشی, توسط انتشارات گویا به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی, روان درمانگران سرگذشتنامه, روانشناسی عمومی
این مساله انتخابهای پیشروی مرا بهشدت محدود میکند. من با درمانگرهای بسیاری در شهر دوست هستم. بیماران را به آنها ارجاع میدهم، با آنها در همایش شرکت میکنم یا اینکه حال و احوال میکنم. بهعلاوه دوستان درمانگر من مثل جن بسیاری از درمانگرانی که من میشناسم را میشناسند. حتی اگر جن مرا به یکی از همدورهایهایش ارجاع دهد که من او را نمیشناسم، باز هم از اینکه درمانگر من با دوستم آشنایی و روابط صمیمی دارد معذب میشوم، انگار درمانگر من زیادی به من نزدیک است.
اگر از یکی از همکارانم بخواهم درمانگری را به من معرفی کند چطور؟ خوب مساله اینجا است: من نمیخواهم همکارانم بفهمند نیاز مبرم به روانکاوی دارم. آیا این باعث نخواهد شد آنها، آگاهانه یا ناآگاهانه در اینکه بیماران را به من ارجاع دهند تردید کنند؟ پس با وجود اینکه دورتادور من را درمانگران فراگرفتنهاند، شرایطم این است: آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم...
چرا خرید از آژانس کتاب؟
خرید از آژانس کتاب به شما این اطمینان را میدهد که نسخه اصلی و بهروز کتاب بهتر است با یک نفر حرف بزنی را دریافت خواهید کرد. ما با ارائه خدمات سریع، ارسال امن و قیمت مناسب، تجربه خریدی آسان و مطمئن را برای شما فراهم میآوریم.
برای خرید این کتاب و مشاهده کتابهای دیگر، به فروشگاه آنلاین آژانس کتاب مراجعه کنید.
کتاب بهتر است با یک نفر حرف بزنی نوشته لوری گاتلیب با ترجمه خدیجه صفایی, لیلی پلاشی, توسط انتشارات گویا به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی, روان درمانگران سرگذشتنامه, روانشناسی عمومی
این مساله انتخابهای پیشروی مرا بهشدت محدود میکند. من با درمانگرهای بسیاری در شهر دوست هستم. بیماران را به آنها ارجاع میدهم، با آنها در همایش شرکت میکنم یا اینکه حال و احوال میکنم. بهعلاوه دوستان درمانگر من مثل جن بسیاری از درمانگرانی که من میشناسم را میشناسند. حتی اگر جن مرا به یکی از همدورهایهایش ارجاع دهد که من او را نمیشناسم، باز هم از اینکه درمانگر من با دوستم آشنایی و روابط صمیمی دارد معذب میشوم، انگار درمانگر من زیادی به من نزدیک است.
اگر از یکی از همکارانم بخواهم درمانگری را به من معرفی کند چطور؟ خوب مساله اینجا است: من نمیخواهم همکارانم بفهمند نیاز مبرم به روانکاوی دارم. آیا این باعث نخواهد شد آنها، آگاهانه یا ناآگاهانه در اینکه بیماران را به من ارجاع دهند تردید کنند؟ پس با وجود اینکه دورتادور من را درمانگران فراگرفتنهاند، شرایطم این است: آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم...