کتاب بزرگ درون کوچک درون نوشته گریس الیس کریستن، ریچارد سی روبرتیلو ترجمه عارفه خراسانی زاده،توسط انتشارات اندیشه مولانا به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، روان درمانی، روان کاوی
شاید پیش آمده باشد که با خودتان بگویید: اوه، اگر وقتی کودک بودم اوضاع برای من متفاوت بود، من هم می توانستم شاد باشم و از زندگی لذت ببرم و از زنده بودنم خشنود باشم! یا بگویید: اگر می توانستم به عقب برمی گشتم و کودکی ام را به کودکی پویا و سبک بار و واقعی تبدیل می کردم تا بتوانم اکنون فردی پویا و آزاد و واقعی باشم! این کتاب به شما نشان خواهد داد که این شانس اکنون در شما وجود دارد. تکنیکی که در این کتاب شرح داده می شود به شما نشان خواهد داد که چگونه می توانید از کودک درون تان اطلاع حاصل کنید و چگونه می توانید او را بیرون بکشید و دوباره تعلیم دهید تا بتوانید عشق و امنیت را احساس کنید.
چرا از زندگی بیش از انکه امکان دارد، لذت نمی برم؟ چرا تا این اندازه از روزگار خسته و کلافه ام> ذیگر هیچ چیز برایم جالب به نظر نمی آید. اگر خسته و کلافه هم نباشم بی تفاوت یا افسرده ام. زندگی یک روند عادی تکراری پایان ناپذیر به نظر می رسد. گاهی اوقات احساس می کنم که گویی من فقط در حرکت هستم و در انتظار این می باشم که مرگم فرا برسد و با این وجود من بسیار نگران مردن و حتی پیرشدن هستم. چرا بیشتر اوقات چنین می نماید که من از احساساتن جدا شده ام؟من حتی نمی دانم که چه می خواهم اگر یه ورقه سفید داشتم من حتی نمی دانستم که در آن چه بنویسیم. ایا یکی از موضوعاتی که در بالا شمرده شد به ندرت یا اکثر اوقات در شما دیده می شود؟
کتاب بزرگ درون کوچک درون نوشته گریس الیس کریستن، ریچارد سی روبرتیلو ترجمه عارفه خراسانی زاده،توسط انتشارات اندیشه مولانا به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، روان درمانی، روان کاوی
شاید پیش آمده باشد که با خودتان بگویید: اوه، اگر وقتی کودک بودم اوضاع برای من متفاوت بود، من هم می توانستم شاد باشم و از زندگی لذت ببرم و از زنده بودنم خشنود باشم! یا بگویید: اگر می توانستم به عقب برمی گشتم و کودکی ام را به کودکی پویا و سبک بار و واقعی تبدیل می کردم تا بتوانم اکنون فردی پویا و آزاد و واقعی باشم! این کتاب به شما نشان خواهد داد که این شانس اکنون در شما وجود دارد. تکنیکی که در این کتاب شرح داده می شود به شما نشان خواهد داد که چگونه می توانید از کودک درون تان اطلاع حاصل کنید و چگونه می توانید او را بیرون بکشید و دوباره تعلیم دهید تا بتوانید عشق و امنیت را احساس کنید.
چرا از زندگی بیش از انکه امکان دارد، لذت نمی برم؟ چرا تا این اندازه از روزگار خسته و کلافه ام> ذیگر هیچ چیز برایم جالب به نظر نمی آید. اگر خسته و کلافه هم نباشم بی تفاوت یا افسرده ام. زندگی یک روند عادی تکراری پایان ناپذیر به نظر می رسد. گاهی اوقات احساس می کنم که گویی من فقط در حرکت هستم و در انتظار این می باشم که مرگم فرا برسد و با این وجود من بسیار نگران مردن و حتی پیرشدن هستم. چرا بیشتر اوقات چنین می نماید که من از احساساتن جدا شده ام؟من حتی نمی دانم که چه می خواهم اگر یه ورقه سفید داشتم من حتی نمی دانستم که در آن چه بنویسیم. ایا یکی از موضوعاتی که در بالا شمرده شد به ندرت یا اکثر اوقات در شما دیده می شود؟