کتاب بده و بستان (رویکردی انقلابی به موفقیت) نوشته آدام گرانت ترجمه مریم حیدری توسط انتشارات نوین به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، روانشناسی موفقیت
سالها است که بر روی محرکهای فردی موفقیت مانند عشق و علاقه، سختکوشی، استعداد و شانس تمرکز کردهایم. اما در دنیای تغییرشکل یافته امروز، موفقیت روز به روز بیشتر به نحوه تعامل ما با دیگران وابسته میشود. آدام گرانت، محقق و استاد دانشگاه وارتون، در کتاب بده و بستان به بررسی نیروهای غافلگیرکنندهای میپردازد که توضیح میدهند چرا برخی افراد به صدر نردبان موفقیت میرسند درحالیکه دیگران به قعر آن سقوط میکنند. بده و بستان که توسط جامعه شناسها، نظریه پردازهای کسبوکار و رهبران شرکتهای بزرگ ستایش شده است رویکرد جدیدی را به روی کار، تعاملات، بهرهوری، که چیزی از انقلابی بودن کم ندارد، باز میکند.
گیرندهها یک نشان متمایز دارند: آنها دوست دارند بیشتر بگیرند تا ببخشند. آنها تعادل رابطهی متقابل را به نفع خود بر هم میزنند و منافع خود را بر نیازهای دیگران مقدم میدانند. گیرندهها معتقدند که دنیا جای رقابت است، جایی که اگر نخوری، خورده میشوی. آنها فکر میکنند برای موفق شدن باید بهتر از دیگران باشند. برای اثبات صلاحیتشان خودستایی میکنند و مطمئن میشوند که اعتبار زیادی بابت تلاشهایشان به دست میآورند. در محل کار، بخشندهها معمولاً کمیاباند. آنها کفه ترازوی رابطهی متقابل را به سمت طرف مقابل خم میکنند و ترجیح میدهند بیشتر از این که بگیرند، ببخشند. بخشندهها دیگرخواهند و بیشتر روی این که دیگران چه نیازی به آنها دارند، تمرکز میکنند. این اولویتها ربطی به پول ندارند: گیرندهها و بخشندهها براساس این که چقدر به سازمانهای خیریه کمک میکنند یا چه مبلغی از سود کارفرماها را برای خود برمیدارند از همدیگر متمایز نمیشوند. بلکه آنها براساس ویژگیها و اعمالشان در قبال دیگران از هم متمایز میشوند.
اما در محل کار بده و بستان پیچیدهتر میشود. از نظر حرفهای تعداد کمی از ما بهطور کامل مثل بخشندهها یا گیرندهها رفتار میکنیم و معمولاً سراغ شیوه سوم میرویم. ما تبدیل به برابریطلب میشویم و سعی میکنیم تعادلی بین دادن (بخشیدن) و ستاندن (گرفتن) ایجاد کنیم. برابریطلبها براساس اصل انصاف رفتار میکنند: وقتی که به دیگران کمک میکنند، انتظار دارند دیگران نیز به آنها کمک کنند و بدینترتیب از خودشان محافظت میکنند. اگر برابریطلب باشید به اصل«این به آن در» اعتقاد دارید و قانون حاکم بر روابطتان، تبادل متقابل لطف است.
کتاب بده و بستان (رویکردی انقلابی به موفقیت) نوشته آدام گرانت ترجمه مریم حیدری توسط انتشارات نوین به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، روانشناسی موفقیت
سالها است که بر روی محرکهای فردی موفقیت مانند عشق و علاقه، سختکوشی، استعداد و شانس تمرکز کردهایم. اما در دنیای تغییرشکل یافته امروز، موفقیت روز به روز بیشتر به نحوه تعامل ما با دیگران وابسته میشود. آدام گرانت، محقق و استاد دانشگاه وارتون، در کتاب بده و بستان به بررسی نیروهای غافلگیرکنندهای میپردازد که توضیح میدهند چرا برخی افراد به صدر نردبان موفقیت میرسند درحالیکه دیگران به قعر آن سقوط میکنند. بده و بستان که توسط جامعه شناسها، نظریه پردازهای کسبوکار و رهبران شرکتهای بزرگ ستایش شده است رویکرد جدیدی را به روی کار، تعاملات، بهرهوری، که چیزی از انقلابی بودن کم ندارد، باز میکند.
گیرندهها یک نشان متمایز دارند: آنها دوست دارند بیشتر بگیرند تا ببخشند. آنها تعادل رابطهی متقابل را به نفع خود بر هم میزنند و منافع خود را بر نیازهای دیگران مقدم میدانند. گیرندهها معتقدند که دنیا جای رقابت است، جایی که اگر نخوری، خورده میشوی. آنها فکر میکنند برای موفق شدن باید بهتر از دیگران باشند. برای اثبات صلاحیتشان خودستایی میکنند و مطمئن میشوند که اعتبار زیادی بابت تلاشهایشان به دست میآورند. در محل کار، بخشندهها معمولاً کمیاباند. آنها کفه ترازوی رابطهی متقابل را به سمت طرف مقابل خم میکنند و ترجیح میدهند بیشتر از این که بگیرند، ببخشند. بخشندهها دیگرخواهند و بیشتر روی این که دیگران چه نیازی به آنها دارند، تمرکز میکنند. این اولویتها ربطی به پول ندارند: گیرندهها و بخشندهها براساس این که چقدر به سازمانهای خیریه کمک میکنند یا چه مبلغی از سود کارفرماها را برای خود برمیدارند از همدیگر متمایز نمیشوند. بلکه آنها براساس ویژگیها و اعمالشان در قبال دیگران از هم متمایز میشوند.
اما در محل کار بده و بستان پیچیدهتر میشود. از نظر حرفهای تعداد کمی از ما بهطور کامل مثل بخشندهها یا گیرندهها رفتار میکنیم و معمولاً سراغ شیوه سوم میرویم. ما تبدیل به برابریطلب میشویم و سعی میکنیم تعادلی بین دادن (بخشیدن) و ستاندن (گرفتن) ایجاد کنیم. برابریطلبها براساس اصل انصاف رفتار میکنند: وقتی که به دیگران کمک میکنند، انتظار دارند دیگران نیز به آنها کمک کنند و بدینترتیب از خودشان محافظت میکنند. اگر برابریطلب باشید به اصل«این به آن در» اعتقاد دارید و قانون حاکم بر روابطتان، تبادل متقابل لطف است.