این کتاب مقدمهاى دارد تحت عنوان «علل انحطاط مسلمین» و در این مقدمه، بحث درباره برخى موضوعات لازم شمرده شده از جمله اعتقاد به سرنوشت و قضا و قدر، و این کتاب به این موضوع اختصاص یافته است. منظور از طرح این مسئله در این کتاب اولاً تحقیق در این جهت است که آیا اعتقاد به سرنوشت، آن طور که قواعد برهانى فلسفى ایجاب مىکند، از نوع عقاید و افکارى است که معتقدین خود را به سستى و تنبلى مىکشاند و مردمى که به این عقیده مىگرایند خواهناخواه به انحطاط کشیده خواهند شد، یا این عقیده اگر درست تعلیم داده شود چنین تأثیر سوئى ندارد؟ ثانیاً اینکه اسلام این مسئله را چگونه و به چه طرزى تعلیم داده است و تعلیم اسلامى در این زمینه چه تأثیرى در روحیه پیروان اسلام داشته است و مىتواند داشته باشد؟ استاد شهید مطهرى با طرح دقیق مسئله در این کتاب، به خوبى توانسته است شبهات موجود در باب نسبت آزادى و اراده انسان با قضا و قدر الهى را پاسخگو باشد و تحلیلى درست و روشن از این موضوع در اختیار خواننده کتاب قرار دهد.