کتاب انسان در جست و جوی معنا نوشته ویکتور فرانکل ترجمه مریم حسین نژاد توسط انتشارات سنگ به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، معنا درمانی، روانکاوی
انسان در جستوجوی معنا» مهمترین کتاب ویکتور فرانکل است که نخستین بار سال ۱۹۴۶ یعنی تقریباً بلافاصله بعد از پایان جنگ منتشر شد. او در بخش نخست این کتاب، تجربیات عجیب، هولآور و تأثیرگذارش را از سه سال حضور در اردوگاههای کار اجباری آشویتس و داخائو نوشت و در بخش دوم (که البته بعداً اضافه شد)، با استفاده از این تجربیات، نظریهی معناگرایی خود را شرح داد. شاید سالهای بعد از جنگ، بهترین زمان ممکن برای طرح این دیدگاهها بود که باعث شد از کتابش به شکل عجیبی استقبال شود. اما البته نحوهی نگارش و نگرش او نیز عامل مهم دیگری بود. او برخلاف روال معمول نظریهپردازیهای نیمهی نخست قرن بیستم، به زبان عامه سخن گفت و دست بر جایی گذاشت که انسانِ بعد از جنگ، بهشدت غیابش را حس میکرد. اما فرانکل مثل هر دانشمند متفکر دیگری، تا زمان حیاتش یعنی تا ۴۶ سال بعد از آن، این کتاب را بازنگری کرد و با ویراستهای تازه، ذهنش را تازه کرد. ضمن اینکه با سخنرانیها و نوشتن متنهای دیگر، نظریهی معنادرمانی را گسترش داد.
او پنج سال پیش از مرگش در ۱۹۹۲ ویراست تازهای از کتاب منتشر کرد. ترجمهی حاضر، بر اساس همین نسخهی آخر است که نسبت به نسخههای اولیه، تفاوتهایی دارد. از جمله اینکه قسمتهایی را حذف کرده و یک فصل نسبتاً طولانی به کتاب افزوده است به نام «موردی از خوشبینی غمانگیز.» فصلی که در آن توصیفی بسیار زیبا از وضعیت انسان در جهان پر از رنج و راه مواجهه با آن ارایه میدهد. فرانکل که تجربهای به دردناکی اردوگاههای آلمان را پشت سر گذاشته، معتقد است «پاسخ مثبت به زندگی با وجود همه چیز» راه درمان بسیاری از رنجهاست و زندگی تحت هر شرایطی معانی بالقوهی خودش را دارد، حتی در تیرهبختانهترین شرایطش.
او مثل نیچه معتقد بود کسی که چرایی زندگیاش را بیابد، چگونگیاش را نیز خواهد یافت. نسخهای که در جهان بیمعنای امروز، هنوز کار میکند.
ویکتور فرانکل عصبشناس و روانپزشک دانشکدهی پزشکی دانشگاه وین بود. او بنیانگذار چیزی است که به مکتب سوم رواندرمانی وین (پس از روانتحلیلگری فروید و روانشناسی فردی آدلر) یا همان مکتب معنادرمانی معروف است. فرانکل در سال ۱۹۰۵ متولد شد و دکترای پزشکی و دکترای فلسفه را از دانشگاه وین دریافت کرد. در طول جنگ دوم جهانی، به مدت سه سال در اردوگاه کار اجباری آشویتس، داخائو و چند جای دیگر اسیر بود. تجربهای که بعدها نقش مهمی در زندگی او بازی کرد و سبب شد به معنا در زندگی برخلاف سایر همقطارانش، اهمیت اول را بدهد. نخستین کار علمی او در سال ۱۹۲۴ یعنی وقتی فقط نوزده سال داشت، در مجلهی بینالمللی روانتحلیلگری چاپ شد. پس از آن ۳۰ کتاب نوشت که به ۲۳ زبان دنیا ترجمه شدهاند. او در دانشگاههای هاروارد، پیتسبورگ، سندیهگو و دالاس، استاد مهمان بود و از ۲۷ دانشگاه درجهی دکترای افتخاری دریافت کرد. فرانکل در شانزده سالگی مکاتبه با فروید را شروع کرد و ابتدا بهشدت تحت تأثیر او بود، اما بهمرور به سمت نظریات آدلر گرایش بیشتری پیدا کرد. با این حال درنهایت از دیدگاههای آدلر نیز فاصله گرفت و نظریهی خود را مطرح کرد. آدلر با توجه به مفهوم احساس کهتری و تلاش برای برتری نمیتوانست برای فرانکل که اساس نظریهاش بر اهمیت معنا و محدود نبودن ذهن انسان تأکید دارد، نسخهی مناسبی باشد.
کتاب انسان در جست و جوی معنا نوشته ویکتور فرانکل ترجمه مریم حسین نژاد توسط انتشارات سنگ به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، معنا درمانی، روانکاوی
انسان در جستوجوی معنا» مهمترین کتاب ویکتور فرانکل است که نخستین بار سال ۱۹۴۶ یعنی تقریباً بلافاصله بعد از پایان جنگ منتشر شد. او در بخش نخست این کتاب، تجربیات عجیب، هولآور و تأثیرگذارش را از سه سال حضور در اردوگاههای کار اجباری آشویتس و داخائو نوشت و در بخش دوم (که البته بعداً اضافه شد)، با استفاده از این تجربیات، نظریهی معناگرایی خود را شرح داد. شاید سالهای بعد از جنگ، بهترین زمان ممکن برای طرح این دیدگاهها بود که باعث شد از کتابش به شکل عجیبی استقبال شود. اما البته نحوهی نگارش و نگرش او نیز عامل مهم دیگری بود. او برخلاف روال معمول نظریهپردازیهای نیمهی نخست قرن بیستم، به زبان عامه سخن گفت و دست بر جایی گذاشت که انسانِ بعد از جنگ، بهشدت غیابش را حس میکرد. اما فرانکل مثل هر دانشمند متفکر دیگری، تا زمان حیاتش یعنی تا ۴۶ سال بعد از آن، این کتاب را بازنگری کرد و با ویراستهای تازه، ذهنش را تازه کرد. ضمن اینکه با سخنرانیها و نوشتن متنهای دیگر، نظریهی معنادرمانی را گسترش داد.
او پنج سال پیش از مرگش در ۱۹۹۲ ویراست تازهای از کتاب منتشر کرد. ترجمهی حاضر، بر اساس همین نسخهی آخر است که نسبت به نسخههای اولیه، تفاوتهایی دارد. از جمله اینکه قسمتهایی را حذف کرده و یک فصل نسبتاً طولانی به کتاب افزوده است به نام «موردی از خوشبینی غمانگیز.» فصلی که در آن توصیفی بسیار زیبا از وضعیت انسان در جهان پر از رنج و راه مواجهه با آن ارایه میدهد. فرانکل که تجربهای به دردناکی اردوگاههای آلمان را پشت سر گذاشته، معتقد است «پاسخ مثبت به زندگی با وجود همه چیز» راه درمان بسیاری از رنجهاست و زندگی تحت هر شرایطی معانی بالقوهی خودش را دارد، حتی در تیرهبختانهترین شرایطش.
او مثل نیچه معتقد بود کسی که چرایی زندگیاش را بیابد، چگونگیاش را نیز خواهد یافت. نسخهای که در جهان بیمعنای امروز، هنوز کار میکند.
ویکتور فرانکل عصبشناس و روانپزشک دانشکدهی پزشکی دانشگاه وین بود. او بنیانگذار چیزی است که به مکتب سوم رواندرمانی وین (پس از روانتحلیلگری فروید و روانشناسی فردی آدلر) یا همان مکتب معنادرمانی معروف است. فرانکل در سال ۱۹۰۵ متولد شد و دکترای پزشکی و دکترای فلسفه را از دانشگاه وین دریافت کرد. در طول جنگ دوم جهانی، به مدت سه سال در اردوگاه کار اجباری آشویتس، داخائو و چند جای دیگر اسیر بود. تجربهای که بعدها نقش مهمی در زندگی او بازی کرد و سبب شد به معنا در زندگی برخلاف سایر همقطارانش، اهمیت اول را بدهد. نخستین کار علمی او در سال ۱۹۲۴ یعنی وقتی فقط نوزده سال داشت، در مجلهی بینالمللی روانتحلیلگری چاپ شد. پس از آن ۳۰ کتاب نوشت که به ۲۳ زبان دنیا ترجمه شدهاند. او در دانشگاههای هاروارد، پیتسبورگ، سندیهگو و دالاس، استاد مهمان بود و از ۲۷ دانشگاه درجهی دکترای افتخاری دریافت کرد. فرانکل در شانزده سالگی مکاتبه با فروید را شروع کرد و ابتدا بهشدت تحت تأثیر او بود، اما بهمرور به سمت نظریات آدلر گرایش بیشتری پیدا کرد. با این حال درنهایت از دیدگاههای آدلر نیز فاصله گرفت و نظریهی خود را مطرح کرد. آدلر با توجه به مفهوم احساس کهتری و تلاش برای برتری نمیتوانست برای فرانکل که اساس نظریهاش بر اهمیت معنا و محدود نبودن ذهن انسان تأکید دارد، نسخهی مناسبی باشد.