کتاب اقدامات متقابل و مسئولیت بین المللی ناشی از منافع جمعی نوشته دکتر علیرضا ابراهیم گل، توسط انتشارات خرسندی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: حقوق, حقوق بین الملل, اقدامات متقابل, اجرای مسئولیت بین المللی دولت
کتابی که می خوانید «اقدامات متقابل و مسؤولیت بینالمللی ناشی از منافع جمعی» تألیف دکتر علیرضا ابراهیمگل از زمره کتابهایی است که در زمینه مباحث مسؤولیت بینالمللی دولت به زبان فارسی نوشته شده است. مؤلف، در این کتاب به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا دولتها میتوانند در رابطه با نقض تعهداتی که مرتبط با منافع جمعی جامعه بینالمللی هستند به اقدامات متقابل علیه ناقضان آن تعهدات مبادرت کنند یا خیر. فرض مؤلف آن است که ذینفع آن تعهدات، تمامی اعضای جامعه بینالمللی هستند و با نقض آن تعهدات، تمامی آنها، از نظر حقوق مسؤولیت بینالمللی، زیاندیده تلقی میشوند و در نتیجه میتوانند توقف نقض آن تعهدات و جبران خسارات وارده را خواستار شده و در صورت لزوم در قالب اقدامات متقابل به اقدام فعال در واکنش به آن اعمال مبادرت کنند.
اهمیت این بحث بویژه از جهت ارتباطی است که با مفهوم «مسؤولیت حمایت» دارد و به نوعی یکی از ساز و کارهای اجرایی آن تلقی میشود. هرچند نویسنده نتیجهگیری کرده است که قاعدهای عرفی در مورد امکان مبادرت به اقدامات متقابل از سوی دولتها در موارد نقضهای فاحش حقوق بینالملل در حال شکلگیری است امّا به نظر میرسد تا زمان استقرار و تثبیت نهایی این قاعده، زمان درازی باقی مانده است.
کتاب اقدامات متقابل و مسئولیت بین المللی ناشی از منافع جمعی نوشته دکتر علیرضا ابراهیم گل، توسط انتشارات خرسندی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: حقوق, حقوق بین الملل, اقدامات متقابل, اجرای مسئولیت بین المللی دولت
کتابی که می خوانید «اقدامات متقابل و مسؤولیت بینالمللی ناشی از منافع جمعی» تألیف دکتر علیرضا ابراهیمگل از زمره کتابهایی است که در زمینه مباحث مسؤولیت بینالمللی دولت به زبان فارسی نوشته شده است. مؤلف، در این کتاب به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا دولتها میتوانند در رابطه با نقض تعهداتی که مرتبط با منافع جمعی جامعه بینالمللی هستند به اقدامات متقابل علیه ناقضان آن تعهدات مبادرت کنند یا خیر. فرض مؤلف آن است که ذینفع آن تعهدات، تمامی اعضای جامعه بینالمللی هستند و با نقض آن تعهدات، تمامی آنها، از نظر حقوق مسؤولیت بینالمللی، زیاندیده تلقی میشوند و در نتیجه میتوانند توقف نقض آن تعهدات و جبران خسارات وارده را خواستار شده و در صورت لزوم در قالب اقدامات متقابل به اقدام فعال در واکنش به آن اعمال مبادرت کنند.
اهمیت این بحث بویژه از جهت ارتباطی است که با مفهوم «مسؤولیت حمایت» دارد و به نوعی یکی از ساز و کارهای اجرایی آن تلقی میشود. هرچند نویسنده نتیجهگیری کرده است که قاعدهای عرفی در مورد امکان مبادرت به اقدامات متقابل از سوی دولتها در موارد نقضهای فاحش حقوق بینالملل در حال شکلگیری است امّا به نظر میرسد تا زمان استقرار و تثبیت نهایی این قاعده، زمان درازی باقی مانده است.