کتاب ابله نوشته فئودور داستایوفسکی ترجمه صدیقه عیوضی توسط انتشارات آوای مهدیس به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
ایوان پتروویچ پتیتسین میگفت: «میدانید آفانسی ایوانوویچ، میگویند در میان ژاپنیها رسم است که وقتی کسی مورد توهین قرار میگیرد نزد توهینکننده میرود و میگوید تو به من اهانت کردهای و به همین دلیل آمدهام تا شکمم را جلوی چشمانت پاره کنم و با این کلمات واقعاً شکمش را جلوی نزد توهینکننده پاره میکند و احتمالاً از این کار احساس رضایت میکند، در این جهان آدمهای عجیب و غریبی وجود دارند آفانسی ایوانوویچ.»
آفانسی ایوانوویچ با لبخند جواب داد: «و حالا فکر میکنید ماجرایی که امشب دیدیم شباهتی به آن دارد؟ مقایسهی بسیار زیرکانهای است. اما خودتان دیدید ایوانپتروویچ عزیز، من هر کاری از دستم برمیآمد برای او انجام دادم. چه کسی است که مجذوب چنین زنی نشود و دل و دین از دست ندهد؟ ببینید، همان راگوژین دهاتی یکصدهزار روبل به پایش ریخت! باید بگویم همهی اتفاقات امشب زودگذر، شاعرانه و غیرقابل پیشبینی بود اما از زیبایی و رنگ خاصی برخوردار بود. علیرغم همه سختیها تلاش من در راه تحصیل او به هدر رفت، آه خدای من این زیبایی و احساسات چهها که نمیتوانست بکند. بارها گفتم که الماسی بود پرداخت نشده...»
کتاب ابله نوشته فئودور داستایوفسکی ترجمه صدیقه عیوضی توسط انتشارات آوای مهدیس به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
ایوان پتروویچ پتیتسین میگفت: «میدانید آفانسی ایوانوویچ، میگویند در میان ژاپنیها رسم است که وقتی کسی مورد توهین قرار میگیرد نزد توهینکننده میرود و میگوید تو به من اهانت کردهای و به همین دلیل آمدهام تا شکمم را جلوی چشمانت پاره کنم و با این کلمات واقعاً شکمش را جلوی نزد توهینکننده پاره میکند و احتمالاً از این کار احساس رضایت میکند، در این جهان آدمهای عجیب و غریبی وجود دارند آفانسی ایوانوویچ.»
آفانسی ایوانوویچ با لبخند جواب داد: «و حالا فکر میکنید ماجرایی که امشب دیدیم شباهتی به آن دارد؟ مقایسهی بسیار زیرکانهای است. اما خودتان دیدید ایوانپتروویچ عزیز، من هر کاری از دستم برمیآمد برای او انجام دادم. چه کسی است که مجذوب چنین زنی نشود و دل و دین از دست ندهد؟ ببینید، همان راگوژین دهاتی یکصدهزار روبل به پایش ریخت! باید بگویم همهی اتفاقات امشب زودگذر، شاعرانه و غیرقابل پیشبینی بود اما از زیبایی و رنگ خاصی برخوردار بود. علیرغم همه سختیها تلاش من در راه تحصیل او به هدر رفت، آه خدای من این زیبایی و احساسات چهها که نمیتوانست بکند. بارها گفتم که الماسی بود پرداخت نشده...»