کتاب واقع گرایی در علم تحقیقی در شان معرفتی نظریههای علمی نوشته یاسمن هشیار, توسط نشر نی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه, نظریه فلوژیستون, خانواده نظریه اتری, تجربه گرایی برسازنده
مخالفت با واقعگرایی علمی از سه جنبهی هستیشناسی، معرفتشناسی و معناشناسی صورت گرفته است. مخالفت از جنبهی هستیشناسانه، به این معناست که این دسته از ضدواقعگرایان وجود هویات و بخشهای مشاهدهناپذیر عالم را انکار میکنند. از این رو، ادعای واقعنما بودن نظریهها بیمعنا میشود. گروه دیگر از ضدواقعگرایان بهدلیل مبانی معرفتشناسانهی خود که عمدتاً مبتنی بر تجربهگرایی است، فرارفتن از حدود حس و تجربه را خارجشدن از محدودهی امکان حصول معرفت میدانند. این گروه نسبت به وجود بخشهای مشاهدهناپذیر عالم لاادریاند و هرگونه ادعایی در خصوص این بخشها را ناموجه میدانند. این دستهی دوم، گرچه موضع ملایمتری نسبت به گروه اول دارند، همچنان با واقعگرایی علمی در تقابلاند. اما مخالفت با واقعگرایی از جنبهی معناشناسی، یا بهواسطهی انکار استناد صدق و درستی به نظریهها و گزارههای نظری است یا بهجهت انکار معنای یکسان واژهها در نظریههای مختلف است.
در هر حال، نزاع بین واقعگرایان و ضدواقعگرایان علمی مبتنی بر دو نوع استدلال تاریخی و فلسفی است. کتاب حاضر هر دو دسته استدلال تاریخی و فلسفی علیه واقعگرایی را به چالش کشیده و با ارزیابی قوت و ضعف استدلالهای هر دو طرف منازعه به این نتیجه رسیده است که: «موضع واقعگرایی علمی موضع قابل دفاعتری است.»
کتاب واقع گرایی در علم تحقیقی در شان معرفتی نظریههای علمی نوشته یاسمن هشیار, توسط نشر نی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه, نظریه فلوژیستون, خانواده نظریه اتری, تجربه گرایی برسازنده
مخالفت با واقعگرایی علمی از سه جنبهی هستیشناسی، معرفتشناسی و معناشناسی صورت گرفته است. مخالفت از جنبهی هستیشناسانه، به این معناست که این دسته از ضدواقعگرایان وجود هویات و بخشهای مشاهدهناپذیر عالم را انکار میکنند. از این رو، ادعای واقعنما بودن نظریهها بیمعنا میشود. گروه دیگر از ضدواقعگرایان بهدلیل مبانی معرفتشناسانهی خود که عمدتاً مبتنی بر تجربهگرایی است، فرارفتن از حدود حس و تجربه را خارجشدن از محدودهی امکان حصول معرفت میدانند. این گروه نسبت به وجود بخشهای مشاهدهناپذیر عالم لاادریاند و هرگونه ادعایی در خصوص این بخشها را ناموجه میدانند. این دستهی دوم، گرچه موضع ملایمتری نسبت به گروه اول دارند، همچنان با واقعگرایی علمی در تقابلاند. اما مخالفت با واقعگرایی از جنبهی معناشناسی، یا بهواسطهی انکار استناد صدق و درستی به نظریهها و گزارههای نظری است یا بهجهت انکار معنای یکسان واژهها در نظریههای مختلف است.
در هر حال، نزاع بین واقعگرایان و ضدواقعگرایان علمی مبتنی بر دو نوع استدلال تاریخی و فلسفی است. کتاب حاضر هر دو دسته استدلال تاریخی و فلسفی علیه واقعگرایی را به چالش کشیده و با ارزیابی قوت و ضعف استدلالهای هر دو طرف منازعه به این نتیجه رسیده است که: «موضع واقعگرایی علمی موضع قابل دفاعتری است.»