کتاب نظریه نمایش سیاه بازی نوشته محسن سراجی، توسط انتشارات قطره به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات, ادبیات نمایشی, نمایشنامه نویسی, تئاتر و قلم
این کتاب نگاهی است از بیرون به دنیای خوشایند مضحکه، دنیای سرشار از لذت _x000D_
احساس آزادی و رهایی... آزادی از قید و بند منطق ـ آن نوع از آزادی و رهایی_x000D_
خوشایند که در زندگی جدی و رسمی مستور مانده است ـ خنده... خنده رها و _x000D_
بیقید و بند...«نمایش سنتی سیاهبازی»... برآمده از آیینها، جشنها و _x000D_
جشنوارههایی است چون «میرنوروزی» با دلقک و خادمان خود، «کوسهبرنشین»، _x000D_
«تقلیدچی»ها... و در حقیقت بخشی از هنر «عوام» نهفقط به قصد سرگرمی، _x000D_
سرخوشی و شادزیستی بلکه چهبسا و حتی نهآگاهانه ـ به غریزه ـ به مضحکه _x000D_
کشاندن نظم تحمیلی و فروکشیدن صاحبان قدرت و ثروت و جاه و مقام ـ حتی شاه و_x000D_
وزیر توسط «عوام»مردی به نام دلقک دربار ـ و خندیدن... به قهقهه خندیدن و _x000D_
خنداندن تماشاچی بر آنها.آنچه که امروز و بیشتر میتواند مورد توجه و _x000D_
حتی مورد استفادهی اهل تئاتر قرار گیرد، بخش مربوط به ساختار این نمایش _x000D_
سنتی است... محصولی از فرهنگسازان فروتن و بینامونشان... که گرچه امروز _x000D_
دیگر امکان، یا کاربرد اجرایی ندارد، اما عناصر موجود در این ساختار نمایشی_x000D_
بدون متن، و ریزبینی و ریزهکاریهای آن اگر نه آموزنده، لااقل میتواند _x000D_
عبرتآموز باشد. بهخصوص برای سهلانگاران، نوآموختگان خوشنیاموخته، نه _x000D_
فقط بازیگران که حتی نمایشنامهنویسان و اینهمه البته نه به قصد دعوت به _x000D_
بازیگری یا نوشتن نمایشنامه به آن شیوه، بلکه بیان این مطلب که «هزار نکته_x000D_
باریکتر ز مو اینجاست.»
کتاب نظریه نمایش سیاه بازی نوشته محسن سراجی، توسط انتشارات قطره به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات, ادبیات نمایشی, نمایشنامه نویسی, تئاتر و قلم
این کتاب نگاهی است از بیرون به دنیای خوشایند مضحکه، دنیای سرشار از لذت _x000D_
احساس آزادی و رهایی... آزادی از قید و بند منطق ـ آن نوع از آزادی و رهایی_x000D_
خوشایند که در زندگی جدی و رسمی مستور مانده است ـ خنده... خنده رها و _x000D_
بیقید و بند...«نمایش سنتی سیاهبازی»... برآمده از آیینها، جشنها و _x000D_
جشنوارههایی است چون «میرنوروزی» با دلقک و خادمان خود، «کوسهبرنشین»، _x000D_
«تقلیدچی»ها... و در حقیقت بخشی از هنر «عوام» نهفقط به قصد سرگرمی، _x000D_
سرخوشی و شادزیستی بلکه چهبسا و حتی نهآگاهانه ـ به غریزه ـ به مضحکه _x000D_
کشاندن نظم تحمیلی و فروکشیدن صاحبان قدرت و ثروت و جاه و مقام ـ حتی شاه و_x000D_
وزیر توسط «عوام»مردی به نام دلقک دربار ـ و خندیدن... به قهقهه خندیدن و _x000D_
خنداندن تماشاچی بر آنها.آنچه که امروز و بیشتر میتواند مورد توجه و _x000D_
حتی مورد استفادهی اهل تئاتر قرار گیرد، بخش مربوط به ساختار این نمایش _x000D_
سنتی است... محصولی از فرهنگسازان فروتن و بینامونشان... که گرچه امروز _x000D_
دیگر امکان، یا کاربرد اجرایی ندارد، اما عناصر موجود در این ساختار نمایشی_x000D_
بدون متن، و ریزبینی و ریزهکاریهای آن اگر نه آموزنده، لااقل میتواند _x000D_
عبرتآموز باشد. بهخصوص برای سهلانگاران، نوآموختگان خوشنیاموخته، نه _x000D_
فقط بازیگران که حتی نمایشنامهنویسان و اینهمه البته نه به قصد دعوت به _x000D_
بازیگری یا نوشتن نمایشنامه به آن شیوه، بلکه بیان این مطلب که «هزار نکته_x000D_
باریکتر ز مو اینجاست.»