کتاب قانون بی قانون (نتفلیکس و فرهنگ بازآفرینی) نوشته رید هستینگز و ارین میر با ترجمه شیرین سجودی، محمد رهبان و علی قربان زاده توسط انتشارات راه پرداخت به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: قانون، مدیریت
قبل از نتفلیکس معتقد بودم ارزش کار خلاقانه نباید با زمان سنجیده شود. این عقیده یادگاری از دوران صنعتی است؛ زمانیکه کارمندان کارهایی انجام میدادند که در حال حاضر با استفاده از دستگاههای مختلف انجام میشود.
اگر یکی از مدیران به من بگوید: «رید میخواهم به شِری پاداش بدهم چون بیش از حد کار میکند،» کمی نا امید میشوم. برای من موضوع دیگری مهم است؛ من از آن مدیر میخواهم بگوید: «باید به شری پاداش بدهیم چون عملکرد خیلی خوبی دارد» ولی فقط بهخاطر اینکه از میز کارش جدا نمیشود نمیتوان به او پاداش داد. چه اتفاقی میافتد اگر شری فقط با ۲۵ ساعت کار در هفته در تعطیلاتش در هاوایی بتواند کارهای فوقالعاهای برای شرکت انجام دهد؟ بهطور قطع باید به او افزایش حقوق بدهیم چون کارش بسیار با ارزش است.
امروزه موضوعی که در عصر اطلاعات اهمیت دارد، نتیجهای است که بهدست میآورید و تعداد ساعاتی که کار میکنید بهخصوص برای کارمندان شرکت خلاقانهای مثل نتفلیکس اهمیت ندارد. من هیچوقت به تعداد ساعاتی که افراد کار میکنند توجهی نکردم. زمانیکه صحبت از نحوه قضاوت عملکرد کارکنان میشود، زیاد کارکردن هیچ تأثیری ندارد. من فکر میکردم اگر تعداد روزهای مرخصی را محاسبه نکنیم، آسمان به زمین میآید ولی تغییرات خاصی اتفاق نیفتاد؛ فقط کارمندان احساس رضایت بیشتری پیدا کردند. همچنین کارمندانی که ترجیح میدادند ۸۰ ساعت و سه هفته پشت سر هم کار کنند و بعد برای بازدید از قبیله یانومامی به جنگلهای آمازون برزیل بروند، خیلی از این قانون قدردانی کردند. ما راهی پیدا کردیم تا به کارمندانی که عملکرد بالایی داشتند کنترل بیشتری نسبت به زندگیشان بدهیم و این کنترل به آنها احساس آزادی بیشتری داد. بهخاطر تراکم بالای افراد با استعداد در شرکت، کارمندان از قبل آگاه و مسئولیتپذیر بودند. بهدلیل فرهنگ صراحت در شرکت، اگر فردی از این قانون سوءاستفاده میکرد، دیگران بهراحتی به او تذکر داده و تأثیر نامطلوب کارش را توضیح میدادند.
کتاب قانون بی قانون (نتفلیکس و فرهنگ بازآفرینی) نوشته رید هستینگز و ارین میر با ترجمه شیرین سجودی، محمد رهبان و علی قربان زاده توسط انتشارات راه پرداخت به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: قانون، مدیریت
قبل از نتفلیکس معتقد بودم ارزش کار خلاقانه نباید با زمان سنجیده شود. این عقیده یادگاری از دوران صنعتی است؛ زمانیکه کارمندان کارهایی انجام میدادند که در حال حاضر با استفاده از دستگاههای مختلف انجام میشود.
اگر یکی از مدیران به من بگوید: «رید میخواهم به شِری پاداش بدهم چون بیش از حد کار میکند،» کمی نا امید میشوم. برای من موضوع دیگری مهم است؛ من از آن مدیر میخواهم بگوید: «باید به شری پاداش بدهیم چون عملکرد خیلی خوبی دارد» ولی فقط بهخاطر اینکه از میز کارش جدا نمیشود نمیتوان به او پاداش داد. چه اتفاقی میافتد اگر شری فقط با ۲۵ ساعت کار در هفته در تعطیلاتش در هاوایی بتواند کارهای فوقالعاهای برای شرکت انجام دهد؟ بهطور قطع باید به او افزایش حقوق بدهیم چون کارش بسیار با ارزش است.
امروزه موضوعی که در عصر اطلاعات اهمیت دارد، نتیجهای است که بهدست میآورید و تعداد ساعاتی که کار میکنید بهخصوص برای کارمندان شرکت خلاقانهای مثل نتفلیکس اهمیت ندارد. من هیچوقت به تعداد ساعاتی که افراد کار میکنند توجهی نکردم. زمانیکه صحبت از نحوه قضاوت عملکرد کارکنان میشود، زیاد کارکردن هیچ تأثیری ندارد. من فکر میکردم اگر تعداد روزهای مرخصی را محاسبه نکنیم، آسمان به زمین میآید ولی تغییرات خاصی اتفاق نیفتاد؛ فقط کارمندان احساس رضایت بیشتری پیدا کردند. همچنین کارمندانی که ترجیح میدادند ۸۰ ساعت و سه هفته پشت سر هم کار کنند و بعد برای بازدید از قبیله یانومامی به جنگلهای آمازون برزیل بروند، خیلی از این قانون قدردانی کردند. ما راهی پیدا کردیم تا به کارمندانی که عملکرد بالایی داشتند کنترل بیشتری نسبت به زندگیشان بدهیم و این کنترل به آنها احساس آزادی بیشتری داد. بهخاطر تراکم بالای افراد با استعداد در شرکت، کارمندان از قبل آگاه و مسئولیتپذیر بودند. بهدلیل فرهنگ صراحت در شرکت، اگر فردی از این قانون سوءاستفاده میکرد، دیگران بهراحتی به او تذکر داده و تأثیر نامطلوب کارش را توضیح میدادند.