کتاب ساندویچ ژامبون نوشته چارلز بوکوفسکی با ترجمه علی امیرریاحی, توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات ملل، رمان خارجی، داستان های خارجی, ادبیات داستانی میباشد.
رمان ساندویچ ژامبون، داستان بلند و جذابی است سرشار از طنز اما در پس طنز، آثار چارلز بوکوفسکی به دغدغهها و دردهای جوامع صنعتی و مدرنی میپردازد که به مرور زمان از روابط انسانی، عشق و عاطفه، مهرورزی و انسانیت تهی میشوند و روابط مکانیکی، سودجویی و بالا رفتن از مراتب اجتماعی به هر قیمتی جایگزین روابط انسانی میشود.رمان ساندویچ ژامبون یک شبه اتوبیوگرافی است عدهای معتقدند بوکوفسکی با این عنوان به زندگی خودش اشاره دارد که مانند تکه گوشتی میان دو نان گیر افتاده. در واقع این کتاب طنزی سیاه و تلخ است که در پس ظاهر خندهدار خود میتواند اشک به چشم خواننده بیاورد.
در این رمانی که می خوانید شاهد سرنوشت پسر بچهای میباشیم که داخل محلههای فقیرنشین و تهیدست شهر دوران بحرانهای اقتصادی و جنگ با سختیها درگیر خواهد بود. پدر و مادرش دلشان میخواهد که او بهجایی برسد، پدرش میخواهد او مهندس شود ولی هیچ زمان رفتار خوبی با او نداشتهاند. پدرش به طور مرتب و پشت سر هم کتکش میزند.این پسر که هنری چیناسکی نام دارد (نامی که بوکوفسکی برای خودش در کتابها برگزیده است.) تلاش مینماید بزرگ و خشن شود و اعتبار کسب کند. داخل مدرسه به سبب قیافه زشت و جوشهای ناجورش شانس بسیاری نداشته و درس نمیخواند.
کتاب ساندویچ ژامبون نوشته چارلز بوکوفسکی با ترجمه علی امیرریاحی, توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات ملل، رمان خارجی، داستان های خارجی, ادبیات داستانی میباشد.
رمان ساندویچ ژامبون، داستان بلند و جذابی است سرشار از طنز اما در پس طنز، آثار چارلز بوکوفسکی به دغدغهها و دردهای جوامع صنعتی و مدرنی میپردازد که به مرور زمان از روابط انسانی، عشق و عاطفه، مهرورزی و انسانیت تهی میشوند و روابط مکانیکی، سودجویی و بالا رفتن از مراتب اجتماعی به هر قیمتی جایگزین روابط انسانی میشود.رمان ساندویچ ژامبون یک شبه اتوبیوگرافی است عدهای معتقدند بوکوفسکی با این عنوان به زندگی خودش اشاره دارد که مانند تکه گوشتی میان دو نان گیر افتاده. در واقع این کتاب طنزی سیاه و تلخ است که در پس ظاهر خندهدار خود میتواند اشک به چشم خواننده بیاورد.
در این رمانی که می خوانید شاهد سرنوشت پسر بچهای میباشیم که داخل محلههای فقیرنشین و تهیدست شهر دوران بحرانهای اقتصادی و جنگ با سختیها درگیر خواهد بود. پدر و مادرش دلشان میخواهد که او بهجایی برسد، پدرش میخواهد او مهندس شود ولی هیچ زمان رفتار خوبی با او نداشتهاند. پدرش به طور مرتب و پشت سر هم کتکش میزند.این پسر که هنری چیناسکی نام دارد (نامی که بوکوفسکی برای خودش در کتابها برگزیده است.) تلاش مینماید بزرگ و خشن شود و اعتبار کسب کند. داخل مدرسه به سبب قیافه زشت و جوشهای ناجورش شانس بسیاری نداشته و درس نمیخواند.