کتاب رمزگشایی فرآیندهای خرید فروش نوشته فیل باردن با ترجمه محمدطاهر دنگ کو، توسط انتشارات نیاز دانش به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: مدیریت بازاریابی, فرآیندهای خرید فروش, رفتار مصرف کننده
هر زمان که علم به مقولهای ورود میکند، ارزش قابل توجهی را میافزاید، اما مدل ذهنیای که امروزه در بازاریابی استفاده میکنیم، به طور کنایه آمیزی بر مبنای تفکر دههی هفتادی است – تقریباً نیم قرن پیش! در حال حاضر، درک ما از زمینههای دانش تصمیمگیری گسترش چشمگیری یافته است. این گسترش ما را وادار به بهروز رسانی نحوهی تفکر خود در مورد نحوهی تصمیمگیری مشتریان میسازد. به نظر من، واکنش ناخودآگاه جامعهی بازاریابی در سالهای گذشته محول کردن این تحول علمی به محققان بازاریابی، با استفاده از روشهای جدید اندازهگیری مانند اسکن مغزی، بوده است. اما آیا واقعاً فکر میکنیم به دادههای بیشتری نیاز داریم؟ و اگر این متدولوژیهای جدید نتایج مشابهی ایجاد کنند چه میشود – پیامدی که به دلیل اعتباریابی آنها با استفاده از مدلها و متریکهای موجود محتمل است؟ و اگر متدولوژیهای جدید نتایج متفاوتی ایجاد کنند چه خواهیم کرد؟ در آن صورت چه چیزی درست و چه چیزی نادرست خواهد بود، و چگونه باید این قضاوت را انجام داد؟
چرا خرید از آژانس کتاب؟
خرید از آژانس کتاب به شما این اطمینان را میدهد که نسخه اصلی و بهروز کتاب رمزگشایی فرآیندهای خرید فروش را دریافت خواهید کرد. ما با ارائه خدمات سریع، ارسال امن و قیمت مناسب، تجربه خریدی آسان و مطمئن را برای شما فراهم میآوریم.
برای خرید این کتاب و مشاهده کتابهای دیگر، به فروشگاه آنلاین آژانس کتاب مراجعه کنید.
کتاب رمزگشایی فرآیندهای خرید فروش نوشته فیل باردن با ترجمه محمدطاهر دنگ کو، توسط انتشارات نیاز دانش به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: مدیریت بازاریابی, فرآیندهای خرید فروش, رفتار مصرف کننده
هر زمان که علم به مقولهای ورود میکند، ارزش قابل توجهی را میافزاید، اما مدل ذهنیای که امروزه در بازاریابی استفاده میکنیم، به طور کنایه آمیزی بر مبنای تفکر دههی هفتادی است – تقریباً نیم قرن پیش! در حال حاضر، درک ما از زمینههای دانش تصمیمگیری گسترش چشمگیری یافته است. این گسترش ما را وادار به بهروز رسانی نحوهی تفکر خود در مورد نحوهی تصمیمگیری مشتریان میسازد. به نظر من، واکنش ناخودآگاه جامعهی بازاریابی در سالهای گذشته محول کردن این تحول علمی به محققان بازاریابی، با استفاده از روشهای جدید اندازهگیری مانند اسکن مغزی، بوده است. اما آیا واقعاً فکر میکنیم به دادههای بیشتری نیاز داریم؟ و اگر این متدولوژیهای جدید نتایج مشابهی ایجاد کنند چه میشود – پیامدی که به دلیل اعتباریابی آنها با استفاده از مدلها و متریکهای موجود محتمل است؟ و اگر متدولوژیهای جدید نتایج متفاوتی ایجاد کنند چه خواهیم کرد؟ در آن صورت چه چیزی درست و چه چیزی نادرست خواهد بود، و چگونه باید این قضاوت را انجام داد؟