کتاب در طلب زرتشت نوشته پل کریواچک ترجمه علی اصغر بهرامی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه، دین، مذهب، اسطوره و تاریخ، پژوهشهای تاریخی
هنوز یک سال از فرمانروایی هرمز نگذشته بود که مرد، شاید او را زهر خوراندند، شاید، آن هم به تحریک مغ های محافظه کار، و به دست برادر خودش. و این برادر بهرام بود که صاحب تاج و تخت ساسانیان گشت. شخصیت بهرام با شخصیت پدرش شاپور تفاوت کلی داشت. شاپور فرمانروایی خردمند بود، به علاوه فرمانده نظامی بزرگی بود، مردی آینده نگر و جدی بود، زرتشتی مومنی بود، اما در عین حال ادیان دیگر و شیوه های تفکر دیگر را تحمل می کرد. بهرام ذهن کوچکی داشت و متعصب و تن آسان و رشوه خوار و پولکی. بعدها یکی از مولفان عرب در وصف بهرام می گوید: «غلامانش را سرسری می گرفت.» و «به شکلی ابلهانه و بیش از حد به موسیقی علاقه مند بود.» بهرام در پی زندگی راحتی بود بدون دردسر. بهرام به روشنی بازیچه ی دست کرتیر بود، که موبد موبدان و شخصی سخت جدی بود، و همیشه در پی فرصتی بود تا از ضعف های ارباب تازه ی خود بهره برداری کند. کرتیر در نخستین اقدام خود، بهرام را ترغیب کرد تا مانی را از کشور براند. جریان مانوی دگرگون شده بود، و به شکل چشم گیری رو به خرابی نهاده بود
کتاب در طلب زرتشت نوشته پل کریواچک ترجمه علی اصغر بهرامی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه، دین، مذهب، اسطوره و تاریخ، پژوهشهای تاریخی
هنوز یک سال از فرمانروایی هرمز نگذشته بود که مرد، شاید او را زهر خوراندند، شاید، آن هم به تحریک مغ های محافظه کار، و به دست برادر خودش. و این برادر بهرام بود که صاحب تاج و تخت ساسانیان گشت. شخصیت بهرام با شخصیت پدرش شاپور تفاوت کلی داشت. شاپور فرمانروایی خردمند بود، به علاوه فرمانده نظامی بزرگی بود، مردی آینده نگر و جدی بود، زرتشتی مومنی بود، اما در عین حال ادیان دیگر و شیوه های تفکر دیگر را تحمل می کرد. بهرام ذهن کوچکی داشت و متعصب و تن آسان و رشوه خوار و پولکی. بعدها یکی از مولفان عرب در وصف بهرام می گوید: «غلامانش را سرسری می گرفت.» و «به شکلی ابلهانه و بیش از حد به موسیقی علاقه مند بود.» بهرام در پی زندگی راحتی بود بدون دردسر. بهرام به روشنی بازیچه ی دست کرتیر بود، که موبد موبدان و شخصی سخت جدی بود، و همیشه در پی فرصتی بود تا از ضعف های ارباب تازه ی خود بهره برداری کند. کرتیر در نخستین اقدام خود، بهرام را ترغیب کرد تا مانی را از کشور براند. جریان مانوی دگرگون شده بود، و به شکل چشم گیری رو به خرابی نهاده بود