کتاب درمان نوروکینتیک عصبی حرکتی نوشته دیوید وینستوک با ترجمه سیدادریس حسینی, حمید فیضی, فاطمه نوری, توسط انتشارات حتمی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل علوم ورزشی و تربیت بدنی, پروتکل درمان عصبی حرکتی, انتهای فوقانی میباشد.
درمان عصبی حرکتی(NKT) در بخش خاصی برای خنثی سازی به وسیله نتایج ناپایدار به دست آمده به وسیله افرادی توسعه یافته بود. من دریافتم که این علایم را درمان کردهام، نه دلیل این علایم را. هرچند مراجعانم کار مرا دوست داشتند( می پسندیدند) و مشکلاتشان مرتفع می گشت، بعضی از آنها تقریبا دوباره مراجعه میکردند به وضوح بعضی چیزها از دست میرفتند( نادیده گرفته می شد). این تبدیل به نظریه کنترل حرکتی شد.
من در اوایل دهه 1980 آزمایش عضلانی دستی را به کارم افزودم. بعد ها ژاکلین اولیور من را با مفهوم جبران عضلانی آشنا کرد. با آزمایش و استراحت عضلات در رابطه ای خاص با همدیگر، متوجه شدم که عضلات به صورت مزمن(کامل) مانند تسمهای یا عضلات موجود ضعیف شده تنگ شدهاند. حالا من دلیل شرایط قبل وقوع را راحتتر کردهام.
یک دانشجو کتابی تحت عنوان مبنای عصبی موتور حرکتی توسط ورنون بروکس را پیشنهاد داد. در مورد سلسله مراتب کنترل حرکتی آموختم.در اینجا یک مثال وجود دارد که این روند را نشان میدهد. بگذارید بگوییم که می خواهیم یک کلوچه(نسبتا سالم) را از قفسه بالا برداریم. قبل از اینکه دستانم بتوانند به آن بالا برسند و آن را بگیرند بسیاری از چیزها باید در زنجیرهای از دستورات اتفاق بیفتند. ابتدا سیستم لیمبیک می خواهد نیاز هایم را برآورده کند سپس قشر مغز یک استراتژی را انتخاب میکند: این مسیر را بیابد......
کتاب درمان نوروکینتیک عصبی حرکتی نوشته دیوید وینستوک با ترجمه سیدادریس حسینی, حمید فیضی, فاطمه نوری, توسط انتشارات حتمی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل علوم ورزشی و تربیت بدنی, پروتکل درمان عصبی حرکتی, انتهای فوقانی میباشد.
درمان عصبی حرکتی(NKT) در بخش خاصی برای خنثی سازی به وسیله نتایج ناپایدار به دست آمده به وسیله افرادی توسعه یافته بود. من دریافتم که این علایم را درمان کردهام، نه دلیل این علایم را. هرچند مراجعانم کار مرا دوست داشتند( می پسندیدند) و مشکلاتشان مرتفع می گشت، بعضی از آنها تقریبا دوباره مراجعه میکردند به وضوح بعضی چیزها از دست میرفتند( نادیده گرفته می شد). این تبدیل به نظریه کنترل حرکتی شد.
من در اوایل دهه 1980 آزمایش عضلانی دستی را به کارم افزودم. بعد ها ژاکلین اولیور من را با مفهوم جبران عضلانی آشنا کرد. با آزمایش و استراحت عضلات در رابطه ای خاص با همدیگر، متوجه شدم که عضلات به صورت مزمن(کامل) مانند تسمهای یا عضلات موجود ضعیف شده تنگ شدهاند. حالا من دلیل شرایط قبل وقوع را راحتتر کردهام.
یک دانشجو کتابی تحت عنوان مبنای عصبی موتور حرکتی توسط ورنون بروکس را پیشنهاد داد. در مورد سلسله مراتب کنترل حرکتی آموختم.در اینجا یک مثال وجود دارد که این روند را نشان میدهد. بگذارید بگوییم که می خواهیم یک کلوچه(نسبتا سالم) را از قفسه بالا برداریم. قبل از اینکه دستانم بتوانند به آن بالا برسند و آن را بگیرند بسیاری از چیزها باید در زنجیرهای از دستورات اتفاق بیفتند. ابتدا سیستم لیمبیک می خواهد نیاز هایم را برآورده کند سپس قشر مغز یک استراتژی را انتخاب میکند: این مسیر را بیابد......