کتاب درآمدی به نظام حکمت صدرائی جلد سوم نوشته عبدالرسول عبودیت، توسط انتشارات سمت به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه و کلام, برای دانشجویان رشته فلسفه, علم حضوری با حقیقت علم, معرفت شناسی
این کتاب برای دانشجویان رشته فلسفه به عنوان کتاب مبنایی در «حکمت متعالیه» تدوین شده است. امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقهمندان نیز از آن بهرهمند شوند.این کتاب که با هدف تعمیق اندیشههای توحیدی، درک بهتر معارف بلند دینی و معرفی سنت تفکر اسلامی نگاشته شده است، جلد سوم مجموعه درآمدی به نظام حکمت صدرائی است. جلد نخست شامل مباحث هستیشناسی و جهانشناسی بود،
نویسنده در جلد دوم به مباحث معرفتشناسی و خداشناسی پرداخت و این کتاب نیز درباره علمالنفس یا انسانشناسی حکمت متعالیه است. علمالنفس آخرین بخش از بخشهای پنجگانه مطرح در این مجموعه است که مشکلترین بخش حکمت متعالیه به شمار میرود. ویژگی مهم علم النفس این است که در آن علاوه بر قوانین فلسفی، با تجربه درونی نیز سروکار داریم. پیداست برای آنکه هر فیلسوفی این تجربهها را با قوانین فلسفی پذیرفته خویش وفق دهد، لازم است که آنها را در چارچوب این قوانین تبیین کند، وگرنه صحت این قوانین در کانون تردید قرار میگیرد. این امر ایجاب میکند که ضعفهای آنها یافته و برطرف شوند و این رویکردی است که صدرالمتألهین در قبال فلاسفه پیشین به ویژه ابنسینا دارد.
بخش پنجم: انسانشناسی
کتاب درآمدی به نظام حکمت صدرائی جلد سوم نوشته عبدالرسول عبودیت، توسط انتشارات سمت به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه و کلام, برای دانشجویان رشته فلسفه, علم حضوری با حقیقت علم, معرفت شناسی
این کتاب برای دانشجویان رشته فلسفه به عنوان کتاب مبنایی در «حکمت متعالیه» تدوین شده است. امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقهمندان نیز از آن بهرهمند شوند.این کتاب که با هدف تعمیق اندیشههای توحیدی، درک بهتر معارف بلند دینی و معرفی سنت تفکر اسلامی نگاشته شده است، جلد سوم مجموعه درآمدی به نظام حکمت صدرائی است. جلد نخست شامل مباحث هستیشناسی و جهانشناسی بود،
نویسنده در جلد دوم به مباحث معرفتشناسی و خداشناسی پرداخت و این کتاب نیز درباره علمالنفس یا انسانشناسی حکمت متعالیه است. علمالنفس آخرین بخش از بخشهای پنجگانه مطرح در این مجموعه است که مشکلترین بخش حکمت متعالیه به شمار میرود. ویژگی مهم علم النفس این است که در آن علاوه بر قوانین فلسفی، با تجربه درونی نیز سروکار داریم. پیداست برای آنکه هر فیلسوفی این تجربهها را با قوانین فلسفی پذیرفته خویش وفق دهد، لازم است که آنها را در چارچوب این قوانین تبیین کند، وگرنه صحت این قوانین در کانون تردید قرار میگیرد. این امر ایجاب میکند که ضعفهای آنها یافته و برطرف شوند و این رویکردی است که صدرالمتألهین در قبال فلاسفه پیشین به ویژه ابنسینا دارد.
بخش پنجم: انسانشناسی