کتاب حدیث مرده بردار کردن آن سوار که خواهد آمد نوشته خواجه ابوالمجد محمدبن علی بن ابوالقاسم وراق دبیر ترجمه هوشنگ گلشیری توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل رمان، زبان و ادبیات فارسی، داستان های فارسی می باشد.
تحریر اول این داستان را در 1355 نوشتم. چاپ آن همان سالها امکانناپذیر بود و این خود شاید توفیقی بود، چرا که بخش برنشستن بر اسب در نسخهء اول خلاصه آمده بود. در تحریرهای بعدی قسمتهایی بر آن افزوده شد و نیز چیزهایی اینجا و آنجا، اما استخوانبندی همان بود که بود. در مورد نثر حرف بسیار است که چه کردهام یا چه میخواستهام بکنم. به هر صورت، به صوابدید ناشر قرار بود لغتنامهای به آن افزوده شود.
راوی این حكایت ابوالمجد وراق به وصف تصویر ابتدا كرده است، از پس نعمت خدا و رسول و ائمه، آنگاه كه گوید: «هر چه رفت بدین دور یا حادث خواهد شد به دور آن كه این حدیث بخواند همه سخن از اوست و از خیر و شر و بدو نسبت باید كرد.» و اما وصف آن نقش به ایجاز آورده است، چه مردمان دور را اشارتی بسنده میبود، گو كه از خم طرهای میگفت یا نمیگفت، اما راقم این دور پوستباز كرده و به شرح خواهد گفت، چه سكه سخن را هر دوری به نامی میزنند، مصلحت خلق را، كه سخن بوالمجد یا بوالفضلی بدان طرز و تكلف، و آن ایجاز و صناعت، و آن همه تلمیحات و ملمعات هیچ عاقلی نخرد
کتاب حدیث مرده بردار کردن آن سوار که خواهد آمد نوشته خواجه ابوالمجد محمدبن علی بن ابوالقاسم وراق دبیر ترجمه هوشنگ گلشیری توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل رمان، زبان و ادبیات فارسی، داستان های فارسی می باشد.
تحریر اول این داستان را در 1355 نوشتم. چاپ آن همان سالها امکانناپذیر بود و این خود شاید توفیقی بود، چرا که بخش برنشستن بر اسب در نسخهء اول خلاصه آمده بود. در تحریرهای بعدی قسمتهایی بر آن افزوده شد و نیز چیزهایی اینجا و آنجا، اما استخوانبندی همان بود که بود. در مورد نثر حرف بسیار است که چه کردهام یا چه میخواستهام بکنم. به هر صورت، به صوابدید ناشر قرار بود لغتنامهای به آن افزوده شود.
راوی این حكایت ابوالمجد وراق به وصف تصویر ابتدا كرده است، از پس نعمت خدا و رسول و ائمه، آنگاه كه گوید: «هر چه رفت بدین دور یا حادث خواهد شد به دور آن كه این حدیث بخواند همه سخن از اوست و از خیر و شر و بدو نسبت باید كرد.» و اما وصف آن نقش به ایجاز آورده است، چه مردمان دور را اشارتی بسنده میبود، گو كه از خم طرهای میگفت یا نمیگفت، اما راقم این دور پوستباز كرده و به شرح خواهد گفت، چه سكه سخن را هر دوری به نامی میزنند، مصلحت خلق را، كه سخن بوالمجد یا بوالفضلی بدان طرز و تكلف، و آن ایجاز و صناعت، و آن همه تلمیحات و ملمعات هیچ عاقلی نخرد