کتاب جراح دیوانه نوشته یورگن توروالد ترجمه ذبیح الله منصوری توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، رمان تاریخی، ادبیات داستانی میباشد.
شخصیت اصلی این کتاب جراح مشهور اهل کشور آلمان به نام فردیناند زائر بروخ است. او یکی از نوابغ سرشناس و از بهترین جراحان دنیا بود. ابتکارات متعدد او در جراحی نام او را تا ابد در دنیای پزشکی ماندگار کرده است. او پزشک ماهری بود که کم کم جنون خطرناکی بر تمام زندگی اش سایه افکند، تا جایی که در یکی از عمل های جراحی، مغز بیمار خود را تکه تکه کرد. با این حال، حاضر به ترک بیمارستان نمی شد و در نهایت او را به اجبار از حرفه اش برکنار کردند… . مولف برای نگارش کتاب به سراغ دستیاران، شاگردان و بیمارستان هایی که او در آنجا فعالیت می کرد، رفته و به گفت و گو با آنها پرداخته است.
زائر بروخ در دوره کار کردن، بی آنکه برای به دست آوردن پول مشتاق باشد خیلی پول به دست آورد اما هرچه می گرفت، از دست می داد و روزی که او را از بیمارستان های عمومی اخراج کردند آنقدر سرمایه نداشت که وسایل ضروری درجه اول را فراهم کند تا بتواند در خانه اش جراحی کند. با این وجود زائر بروخ تصمیم گرفت بدون وسایل در خانه اش اقدام به جراحی کند چون در علم تشریح سرآمد تمام جراحان جهان بود و جراحی وجود نداشت که کالبد آدمی را مثل او بشناسد.
بدن انسان از لحاظ علم پزشکی و جراحی به وسعت یک کهکشان است و ده ها هزار استخوان و عضله و رگ و عصب در بدن هست که یک جراح باید همه را بشناسد و از وظیفه هریک یا هر دسته از آنها آگاه باشد.
یک عمر آدمی کافی نیست که انسان در علم تشریح یعنی شناختن تمام بدن استاد بشود مگر اینکه مثل زائر بروخ برای فراگرفتن، استعداد فوق العاده داشته باشد.....
کتاب جراح دیوانه نوشته یورگن توروالد ترجمه ذبیح الله منصوری توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، رمان تاریخی، ادبیات داستانی میباشد.
شخصیت اصلی این کتاب جراح مشهور اهل کشور آلمان به نام فردیناند زائر بروخ است. او یکی از نوابغ سرشناس و از بهترین جراحان دنیا بود. ابتکارات متعدد او در جراحی نام او را تا ابد در دنیای پزشکی ماندگار کرده است. او پزشک ماهری بود که کم کم جنون خطرناکی بر تمام زندگی اش سایه افکند، تا جایی که در یکی از عمل های جراحی، مغز بیمار خود را تکه تکه کرد. با این حال، حاضر به ترک بیمارستان نمی شد و در نهایت او را به اجبار از حرفه اش برکنار کردند… . مولف برای نگارش کتاب به سراغ دستیاران، شاگردان و بیمارستان هایی که او در آنجا فعالیت می کرد، رفته و به گفت و گو با آنها پرداخته است.
زائر بروخ در دوره کار کردن، بی آنکه برای به دست آوردن پول مشتاق باشد خیلی پول به دست آورد اما هرچه می گرفت، از دست می داد و روزی که او را از بیمارستان های عمومی اخراج کردند آنقدر سرمایه نداشت که وسایل ضروری درجه اول را فراهم کند تا بتواند در خانه اش جراحی کند. با این وجود زائر بروخ تصمیم گرفت بدون وسایل در خانه اش اقدام به جراحی کند چون در علم تشریح سرآمد تمام جراحان جهان بود و جراحی وجود نداشت که کالبد آدمی را مثل او بشناسد.
بدن انسان از لحاظ علم پزشکی و جراحی به وسعت یک کهکشان است و ده ها هزار استخوان و عضله و رگ و عصب در بدن هست که یک جراح باید همه را بشناسد و از وظیفه هریک یا هر دسته از آنها آگاه باشد.
یک عمر آدمی کافی نیست که انسان در علم تشریح یعنی شناختن تمام بدن استاد بشود مگر اینکه مثل زائر بروخ برای فراگرفتن، استعداد فوق العاده داشته باشد.....