کتاب تنظیم بیولوژیایی فعالیت بدنی نوشته توماس رولند ترجمه عباسعلی گائینی توسط انتشارات حتمی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل تربیت بدنی، علوم ورزشی، فعالیت بدنی میباشد.
ارائه تعریف خیلی سادهای از فعالیت بدنی، آن را مقدار حرکاتی در نظر میآورد که در سرتاسر زندگی عادی روزانه انجام میشود و فعالیت بدنی را یک رفتار میداند، ولی آن را در چارچوب موضوعات فلسفی نیز به بحث میکشاند، که با رگههای فلسفی مهمی سرو کار دارد و به دلیل ناشناخته ماندن ساز و کارهای انجام فعالیت بدنی، بسیاری از مطالب طرح شده درباره کنترل بیولوژیایی فعالیت بدنی، را نقطه نظرات نادرستی میداند، چون هنوز معلوم نشده است که آیا انسانها، آزادی عمل دارند تا آگاهانه اعمال خود را – از جمله رفتار فعالیت بدنی- را تعیین کنند؟ یا آیا چنین اعمالی توسط عوامل ناخودآگاه زیر سطح هوشیاری از پیش تعیین میشوند. با وجود این، پای چالشهای بسیاری درباره تنظیم بیولوژیایی فعالیت بدنی را با توجه به حاکمیت مرکزی در انسان- مغز- به میان میکشد. از این رو درروقرار دادن نظریههای مختلف درباره ارتباط بین مغز و چگونگی انجام فعالیت بدنی این دیدگاه را مطرح میکند که «مغز دستگاهی است كه غیرفعال به محرک جواب میدهد و خودش نمیتواند فعالانه کار کند»، و در مقابل پای دیدگاه و نظریه جدیدی را به میان میکشد که «مغز را مرکز تصمیم ساز فعالی میداند که همه تصمیم های خود را با توجه به تجربه میگیرد و مستقل عمل میکند واین تصمیم سازی را ریشه در کل عمر یک فرد و نیز ریشه در میلیون سال چالش تکاملی میداند». و بر این منوال به تاکید این نکته میپردازد که «مغز در نقش یک کنترل کننده فعال، باید پیشبینیهای ذخیره قبلی را فرا خواند که در دوران تکامل و از راه یادگیری وابسته به تجربه به دست آمدهاند.
کتاب تنظیم بیولوژیایی فعالیت بدنی نوشته توماس رولند ترجمه عباسعلی گائینی توسط انتشارات حتمی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل تربیت بدنی، علوم ورزشی، فعالیت بدنی میباشد.
ارائه تعریف خیلی سادهای از فعالیت بدنی، آن را مقدار حرکاتی در نظر میآورد که در سرتاسر زندگی عادی روزانه انجام میشود و فعالیت بدنی را یک رفتار میداند، ولی آن را در چارچوب موضوعات فلسفی نیز به بحث میکشاند، که با رگههای فلسفی مهمی سرو کار دارد و به دلیل ناشناخته ماندن ساز و کارهای انجام فعالیت بدنی، بسیاری از مطالب طرح شده درباره کنترل بیولوژیایی فعالیت بدنی، را نقطه نظرات نادرستی میداند، چون هنوز معلوم نشده است که آیا انسانها، آزادی عمل دارند تا آگاهانه اعمال خود را – از جمله رفتار فعالیت بدنی- را تعیین کنند؟ یا آیا چنین اعمالی توسط عوامل ناخودآگاه زیر سطح هوشیاری از پیش تعیین میشوند. با وجود این، پای چالشهای بسیاری درباره تنظیم بیولوژیایی فعالیت بدنی را با توجه به حاکمیت مرکزی در انسان- مغز- به میان میکشد. از این رو درروقرار دادن نظریههای مختلف درباره ارتباط بین مغز و چگونگی انجام فعالیت بدنی این دیدگاه را مطرح میکند که «مغز دستگاهی است كه غیرفعال به محرک جواب میدهد و خودش نمیتواند فعالانه کار کند»، و در مقابل پای دیدگاه و نظریه جدیدی را به میان میکشد که «مغز را مرکز تصمیم ساز فعالی میداند که همه تصمیم های خود را با توجه به تجربه میگیرد و مستقل عمل میکند واین تصمیم سازی را ریشه در کل عمر یک فرد و نیز ریشه در میلیون سال چالش تکاملی میداند». و بر این منوال به تاکید این نکته میپردازد که «مغز در نقش یک کنترل کننده فعال، باید پیشبینیهای ذخیره قبلی را فرا خواند که در دوران تکامل و از راه یادگیری وابسته به تجربه به دست آمدهاند.