کتاب تاریخ جهان نوشته ارنست گامبریچ با ترجمه علی رامین، توسط نشرنی با موضوع تاریخ, تاریخ جهان, تاریخ جهان تحولات و رخدادهای بشر, سیر و سلوکی فکری و عاطفی به چاپ رسیده است.
تاریخ جهان تحولات و رخدادهای بشر را در چهل فصل از عصر حجر تا انرژی هستهای با زبانی بسیار ساده و صمیمی، بیتکلف، شیرین و جذاب روایت میکند، چنانکه کثیری از خوانندگان آن در گروههای سنی و سطوح آموزشی مختلف گفتهاند از مطالعهی این کتاب نهتنها بسیار لذت بردهاند، بلکه آن را دریچهی نوینی به جهان تاریخی و تاریخ جهان یافتهاند و بر آن شدهاند که با کتابهای دیگری، مطالعه تاریخ را پی بگیرند. مفسر لوسآنجلستایمز میگوید گامبریچ به تاریخ جان میبخشد و خواننده را همراه خود در سفینهای زمانپیما بر فراز تاریخ جهان به پرواز درمیآورد و او را همواره در طول کتاب به سیر و سلوکی فکری و عاطفی میان گذشته و حال وامیدارد.
گامبریچ فصل پایانی کتاب با عنوان «بخش کوچکی از تاریخ که من خود در آن زیستهام» را اینگونه به پایان میبرد: «اکنون هر زمان یک زلزله، یک سیل، یک توفان سهمگین، قحطی و خشکسالی و بلایای دیگر در نقاط دورافتادهای از جهان، مردان، زنان و کودکان زیادی را به کام مرگ میبرد، هزاران انسان در کشورهای ثروتمند، پول و نیرویشان را برای یاریرساندن به بازماندگان آنها بهکار میگیرند. چنین نیکوکاریهایی در گذشته صورت نمیگرفت. بنابراین همچنان حق داریم به آیندهای بهتر امیدوار باشیم.»
کتاب تاریخ جهان نوشته ارنست گامبریچ با ترجمه علی رامین، توسط نشرنی با موضوع تاریخ, تاریخ جهان, تاریخ جهان تحولات و رخدادهای بشر, سیر و سلوکی فکری و عاطفی به چاپ رسیده است.
تاریخ جهان تحولات و رخدادهای بشر را در چهل فصل از عصر حجر تا انرژی هستهای با زبانی بسیار ساده و صمیمی، بیتکلف، شیرین و جذاب روایت میکند، چنانکه کثیری از خوانندگان آن در گروههای سنی و سطوح آموزشی مختلف گفتهاند از مطالعهی این کتاب نهتنها بسیار لذت بردهاند، بلکه آن را دریچهی نوینی به جهان تاریخی و تاریخ جهان یافتهاند و بر آن شدهاند که با کتابهای دیگری، مطالعه تاریخ را پی بگیرند. مفسر لوسآنجلستایمز میگوید گامبریچ به تاریخ جان میبخشد و خواننده را همراه خود در سفینهای زمانپیما بر فراز تاریخ جهان به پرواز درمیآورد و او را همواره در طول کتاب به سیر و سلوکی فکری و عاطفی میان گذشته و حال وامیدارد.
گامبریچ فصل پایانی کتاب با عنوان «بخش کوچکی از تاریخ که من خود در آن زیستهام» را اینگونه به پایان میبرد: «اکنون هر زمان یک زلزله، یک سیل، یک توفان سهمگین، قحطی و خشکسالی و بلایای دیگر در نقاط دورافتادهای از جهان، مردان، زنان و کودکان زیادی را به کام مرگ میبرد، هزاران انسان در کشورهای ثروتمند، پول و نیرویشان را برای یاریرساندن به بازماندگان آنها بهکار میگیرند. چنین نیکوکاریهایی در گذشته صورت نمیگرفت. بنابراین همچنان حق داریم به آیندهای بهتر امیدوار باشیم.»