کتاب با ماندلا در کشور رنگین کمان خاطرات سفیر ایران در آفریقای جنوبی نوشته جاوید قربان اوغلی, توسط نشر نی با موضوع تاریخ, تاریخ ایران, سرگذشت و خاطرات, خاطرات سفیر ایران در آفریقای جنوبی به چاپ رسیده است.
به راستی رمز جاودانگی ماندلا در چیست؟ چه اکسیری مس وجود او را طلا کرد تا به اسطورهای در غلبهی عشق و مدارا بر نفرت و انتقام تبدیل شود؟ هنر بزرگ ماندلا زدودن خشم و نفرت از دلها و نشاندن نهال گذشت و محبت در جان انسانها فارغ از رنگ و نژاد در ماتمکدهی بازمانده از آپارتاید بود. ماندلا در اوج اقتدار با عبارت فراموشنشدنیِ «میبخشم، ولی فراموش نمیکنم» دو عنصر بهظاهر متضاد «اخلاق» و «سیاست» را به هم پیوند زد و طرحی نو در عرصهی حکمرانی و سیاستورزی درانداخت. بر رفیعترین قلهی محبوبیت، به قدرت پشت کرد تا الگو و اسوهای باشد برای رهبرانی که خلعت حکومت را بر تن خود زیبنده میبینند و آن را رسالتی ابدی بر دوش خود احساس میکنند.
برای ماندلا ملکهی اخلاق راهنمای سیاست بود و این فضیلت را با خمیرمایهی وجودش عجین کرده بود. این اکسیری بود که از او در سیاست یک جوانمرد ساخت. در جایی میگوید: «من این نکته را بهتر از هر چیزی میدانستم که درست همانگونه که ستمدیدگان باید آزاد شوند، ظالمان نیز باید آزاد گردند. مردی که آزادی مرد دیگری را از او میگیرد، خودش اسیر نفرت و در پشت میلههای تعصب و کوتهاندیشی گرفتار است. من اگر آزادی فرد دیگری را از او بگیرم، واقعاً آزاد نیستم و قطعاً وضعیت من مشابه وقتی است که آزادی مرا از من گرفته باشند».
کتاب با ماندلا در کشور رنگین کمان خاطرات سفیر ایران در آفریقای جنوبی نوشته جاوید قربان اوغلی, توسط نشر نی با موضوع تاریخ, تاریخ ایران, سرگذشت و خاطرات, خاطرات سفیر ایران در آفریقای جنوبی به چاپ رسیده است.
به راستی رمز جاودانگی ماندلا در چیست؟ چه اکسیری مس وجود او را طلا کرد تا به اسطورهای در غلبهی عشق و مدارا بر نفرت و انتقام تبدیل شود؟ هنر بزرگ ماندلا زدودن خشم و نفرت از دلها و نشاندن نهال گذشت و محبت در جان انسانها فارغ از رنگ و نژاد در ماتمکدهی بازمانده از آپارتاید بود. ماندلا در اوج اقتدار با عبارت فراموشنشدنیِ «میبخشم، ولی فراموش نمیکنم» دو عنصر بهظاهر متضاد «اخلاق» و «سیاست» را به هم پیوند زد و طرحی نو در عرصهی حکمرانی و سیاستورزی درانداخت. بر رفیعترین قلهی محبوبیت، به قدرت پشت کرد تا الگو و اسوهای باشد برای رهبرانی که خلعت حکومت را بر تن خود زیبنده میبینند و آن را رسالتی ابدی بر دوش خود احساس میکنند.
برای ماندلا ملکهی اخلاق راهنمای سیاست بود و این فضیلت را با خمیرمایهی وجودش عجین کرده بود. این اکسیری بود که از او در سیاست یک جوانمرد ساخت. در جایی میگوید: «من این نکته را بهتر از هر چیزی میدانستم که درست همانگونه که ستمدیدگان باید آزاد شوند، ظالمان نیز باید آزاد گردند. مردی که آزادی مرد دیگری را از او میگیرد، خودش اسیر نفرت و در پشت میلههای تعصب و کوتهاندیشی گرفتار است. من اگر آزادی فرد دیگری را از او بگیرم، واقعاً آزاد نیستم و قطعاً وضعیت من مشابه وقتی است که آزادی مرا از من گرفته باشند».